عزیزم از من میشنوی پیش دکتر باوریان نرو. من تا یک هفته به زایمانم مریض ایشون بودم و بسیار هم ازش راضی بودم. اما یک مشکل خیلی بزرگ داشتم و اون هم قارچ و عفونت بود. هر وقت پیشش می رفتم و میگفتم که شدیدا سوزش و خارش دارم بهم کلوتریمازول می داد و میگفت از خارج استعمال بشه و من تا آخرش این مشکل رو داشتم و می بخشیدا روزی هفت تا لباس زیر عوض می کردم و خلاصه بیچاره شده بودم.
می خواست دو هفته به زایمان طبیعیم دخترم رو به دنیا بیاره (من هیچ اصراری به طبیعی یا سزارین بودن زایمانم نداشتم) با روش سزارین. برادر شوهر من دکتره و ازش پرسید چرا اینقدر زود و چرا سزارین؟ اون در جواب حتی یادش نبود که من با قارچ و عقونت شدید نمیتونستم طبعی زایمان بشم و در جواب برادر شوهرم گفته بود چون خودش میخواد!!!
من سه روز به زایمانم دکترم رو عوض کردم. پیش دگتر علی اصغر ظفرنیا که توی بیمارستان لاله توی شهرک غرب هست رفتم. اون با معاینه من از اونهمه عفونت شدید من که دقیقا پنج ماه عذابم داده بود تعجب کرد و بهم قرص واژنی داد و بهم یاد داد که تا چقدر باید دقت کنم تا آسیبی بهم نرسه و من دو شب که استفاده کردم خیلی بهتر شدم. اما چون عفونتم هنوز خوب نشده بود و شکمم پایین نیومده بود و دخترم وزن کامل گرفته بود سزارین شدم وبسیار هم از ظفرنیا راضیم.
دخترخالم که یکی از استادهای دانشگاه تهران هست اون رو به من معرفی کرد. ولی بهم نگفت حتما پیشش برم. گفت خودت باید انتخاب کنی.
دکتر باوریان فشار فوق العاده بدی به من اورد و با اینکه همیشه خیلی به حرفهام گوش میداد (حداقل در ظاهر) حتی یادش نبود که من چه عذابی کشیدم از ماه چهارم حاملگیم و هرگز عفونت و قارچ من رو درمان نکرد. حتی درست نیومد معاینم کنه. رفتار مهربان دکترها بعضی وقتا برای جلب مشتریه نه جیز دیگه. ظفرنیا آدم قاطعتری بود و حتی وقتی من بهش گفتم 38 هفته هستم، به حرفم اعتماد نکرد و با خوندن تمام سونوگرافیهام، خودش حساب کرد که من چند وفتمه. ممکنه به آدم بر بخوره اما می ارزه که آدم. بهش بربخوره اما دکترش خوب باشه.
به نظر من گرفتن 500 تومن هم اصلا عادلانه نبود. ظفرنیا از من هیچ پولی نگرفت.
یکی دیگه از خانمهای این سایت هم از باوریان خاطره خوبی نداره. اسمش هم نیلوفره و توی کلوپ مامانهای بهمن 88 هست. می تونی از اون هم بپرسی.