عصری ساعت پنج و نیم دخترمو خواب کردم روی حال
تینم بگم یه پتوی گلباف روی قالی انداختم دخترم روی اون بازی میکنه
چونهوا گرم بودخودمو دخترم کنارم هم روی پتو خوابیدیم کولرم روشن بود
هیچیم رومون ننداختم
الان بیدار شدم پتو دخترم روش بود
پتوشو چون هوا گرم بود کلا تو کمدش گذاشته بودم
اولش فکر کردم شوهرم اومده خونه
زنگش زدم قسم خورد هنوز سر کاره گفت از ساعت چهار پیش بابامه ک زنگ زدم از مامانم پرسیدم تایید کرد
کار کی بوده😫