2733
2739
عنوان

مشکلات بعد از عقد

| مشاهده متن کامل بحث + 1175 بازدید | 51 پست
حقدار ی اونا ام حساسیت بیجا نشون می دن ولی یکم مدارا کنی حل میشه تا چند وقت دیر وقت نرو بیرون وای من ...

خخخخخ اوه اوه من میوه ام دهنش میذارم پیش بابام

عشق چشم قهوه ایِ من الهی همیشه سایه ی قشنگت روی سرم باشه.        لطفا برای خوشبختیمون داشتن نی نی های سالم برامون دعا کنید 
گیر میدادن خیلی ام‌گیر میدادن  بابام همون روز اول به شوهرم گفت   هر حا بودین قبل ۱۱ ...

با پوتين نزد به ساق پاش؟! باباهاتون چه نظامي برخورد مي كنن. 😄

"هلیا! احساس رقابت، احساس حقارت است. بگذار که هزار تیرانداز به روی یک پرنده تیر بیندازند. من از آنکه دو انگشت بر او باشد، انگشت بر می‌دارم. بگذار آنچه از دست رفتنی‌ست از دست برود".     نادر ابراهيمي

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

منم خیلی تلاش کردم نفهمه ولی یبارش جلوی چشم خودش بود بهش بی احترامی شد خیلی ناراحت شد ماههاست نیومده ...

نه حالا خدایی خونواده ی من اصلا بی احترامی نمیکنن هر حرفی ام داشته باشن یا از هرچی ام ناراحت باشن به اون چیزی نمیگن فقط به خودم میگن و با من دعوا میکنن

عشق چشم قهوه ایِ من الهی همیشه سایه ی قشنگت روی سرم باشه.        لطفا برای خوشبختیمون داشتن نی نی های سالم برامون دعا کنید 
منم میرم میمونم با موندنم کاری ندارن ولی امشب نمیدونم چرا حساس شدن انقدر.منم گوشیم رو سایلنت بود وقت ...

آخ امان از مامانا. گاهاً باباها ول مي كنن، مامانا همچنان مي نماين!

"هلیا! احساس رقابت، احساس حقارت است. بگذار که هزار تیرانداز به روی یک پرنده تیر بیندازند. من از آنکه دو انگشت بر او باشد، انگشت بر می‌دارم. بگذار آنچه از دست رفتنی‌ست از دست برود".     نادر ابراهيمي
2731
با پوتين نزد به ساق پاش؟! باباهاتون چه نظامي برخورد مي كنن. 😄

😂😂😂😂😂

اره خیلی خشن برخوزد کرد باهاش بیچاره شوهرم 

میخواست از اول حساب کار دستش بیاد 😂

ولی   هنوزم که هنوزه از بابام حساب میبره بابام میاد  معذب میشه انگار 

عزیزم قدرشو بدون قدر این روزارو یه سریا هستن مثل من آرزوشونه عقد کنن به عشقشون برسن روز به روز دورتر ...


اخ اخ اگه بدونی واسه به اون رسیدن چه بدبختیایی نکشیدم دوساااااال طول کشید تا به هم رسیدیم دوساااااال.پدرم درومد تا خونواده ها راصی شدن و همه چی اوکی شد.از یه طرف خونواده ها از یه طرف گرونی از یه طرف خرج و مخارج و مشکل بیکاری و همه چی دست به دست هم داده بودن داشتن لهمون میکردن.

عشق چشم قهوه ایِ من الهی همیشه سایه ی قشنگت روی سرم باشه.        لطفا برای خوشبختیمون داشتن نی نی های سالم برامون دعا کنید 

کاش بابای منم بود سر عقد  ازش اجازه میگرفتم واسه بله گفتن کاش بود میگفت نرو بیرون اجازه نداری. قربونه داداشام برم که جاشو پر کردن برام

لطفا برای ازدواج خواهرم و بهتر شدن وضعیت زندگیمون دعاکنید دوستای گلم.
2740
نه حالا خدایی خونواده ی من اصلا بی احترامی نمیکنن هر حرفی ام داشته باشن یا از هرچی ام ناراحت باشن به ...

خوشبحالت

این روزام میگذره یکم تحمل کن از بابات اجازتو بگیر قبل رفتنت که دلخور نشه

من بابام یه شهر دیگست بخاطر کارش مسافرت میریم زنگ میزنم اجازه میگیرم خونه مادر شوهرمم اصلا نمیرم میریم بیرون چند ساعت همو میبینیم بعد برمیگردم

❤️ ‏قسمت بشه كنارش درگير آرامش بشيد ❤️
😂😂😂😂😂 اره خیلی خشن برخوزد کرد باهاش بیچاره شوهرم  میخواست از اول حساب کار دستش بیاد 😂 ...

خوبه، راضي ام از بابات. گربه رو دم حجله خونين و مالين كرد.🙊

"هلیا! احساس رقابت، احساس حقارت است. بگذار که هزار تیرانداز به روی یک پرنده تیر بیندازند. من از آنکه دو انگشت بر او باشد، انگشت بر می‌دارم. بگذار آنچه از دست رفتنی‌ست از دست برود".     نادر ابراهيمي
وای چقدرذعجیب به نظرمن شوهرته وحق داری هر جا میخدایی باهاش بری

دقیقا منم همین فکرو میکردم که کاااااملا راحت و عادی رفتم تو اتاق دروبستم و بدو بدو داشتم اماده میشدم که برم اونم حلو در تو ماشین منتظر نشسته بود😂😂😂

عشق چشم قهوه ایِ من الهی همیشه سایه ی قشنگت روی سرم باشه.        لطفا برای خوشبختیمون داشتن نی نی های سالم برامون دعا کنید 
آخ امان از مامانا. گاهاً باباها ول مي كنن، مامانا همچنان مي نماين!

وای وای مامان منو که نگو.تازه عقد کرده بودم رفتم گناوه مامانم صبح تا چشماشو باز میکرد زنگ میزد بهم و اعصابمو خورد میکرد تااااااا شب.هرشب اشک منو درمیاورد کوفتم کرد اون مسافرت سه چهار روزه رو.اولش اصلا بهم زنگ نزدا انقدر زنگ نزن که خواهر شوهرم گفت الهام عجیبه که مامانت اصلا زنگ نمیزنه بپرسه رسیدید نرسیدید و کجایید واین حرفا ولی به محص این کع رسیدیم هررررر دیقه زنگ میزد و یه دعوام میکرد و قطع میکرد

عشق چشم قهوه ایِ من الهی همیشه سایه ی قشنگت روی سرم باشه.        لطفا برای خوشبختیمون داشتن نی نی های سالم برامون دعا کنید 
اخ اخ اگه بدونی واسه به اون رسیدن چه بدبختیایی نکشیدم دوساااااال طول کشید تا به هم رسیدیم دوساااااال ...

عین‌ من فکر کنم دیگه نمیتونم تحمل کنم 😔 خانواده ها فهمیدن اون کارش جور نشده که بره جور هم بشه بازم پول نداره بیاد 😔 دارم دق میکنم دیگه 

وای وای مامان منو که نگو.تازه عقد کرده بودم رفتم گناوه مامانم صبح تا چشماشو باز میکرد زنگ میزد بهم و ...

مامانا دوران عقد اينجوري ميشن. استرس هم مي گيرن كه داري از پيششون ميري، مي خوان تا جايي كه ميشه پيششون باشي. بعد عروسي همه چي درست ميشه. سياست داشته باش و زبون، نه خانواده تو برنجون تو اين دوران، نه بذار شوهرت چيزي بفهمه. 

"هلیا! احساس رقابت، احساس حقارت است. بگذار که هزار تیرانداز به روی یک پرنده تیر بیندازند. من از آنکه دو انگشت بر او باشد، انگشت بر می‌دارم. بگذار آنچه از دست رفتنی‌ست از دست برود".     نادر ابراهيمي
عین‌ من فکر کنم دیگه نمیتونم تحمل کنم 😔 خانواده ها فهمیدن اون کارش جور نشده که بره جور هم بشه بازم ...

وای وای از کار نگو که خونواده ی من هنوزم خبر ندارن کار شوهرم جور نشده.یادم میفته استرس تمام وجودمو میگیره 

عشق چشم قهوه ایِ من الهی همیشه سایه ی قشنگت روی سرم باشه.        لطفا برای خوشبختیمون داشتن نی نی های سالم برامون دعا کنید 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  22 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  23 ساعت پیش
توسط   حسین__بیرو۵  |  3 ساعت پیش