حالا اگه من اینکارو کرده بودم دختره داد و بیداد راه مینداخت والا
با شوهرم بازاربودیم.جوجه رنگی دیدم داشتم باذوق نگاشون میکردم دلم میخواست بدون اینکه به شوهرم بگم برام بگیره.اماازکنارجوجه هاردشدیم وبرام نگرفتی.۵دقیقه بعد گفت الان میام بعدش که اومد جلو پام یه جوجه رنگی بود داشت راه میرفت
دیروز بعد 2هفته قهر و ناراحتی
شوهرم بهم گف دوستت دارم
گریم گرفت چون فکر کردم دیگه هیچ وقت حس قبلو بهم نخواهد داشت
عاشقانه غیر منتظره نداشتم تاحالا
قبل عروسی با همسرم قهربودم دعوای بدی باهم داشتیم بعدچندروزاومد خونمون یه گردنبندطلاکه پلاکش اسم خودشه واسم خریده بود🥴این دیگه اوج رمانتیک بودنش بوده اون لحظه
حداقل به اسم خودم میخرید عقل کل☹😂
متاسفانه همسرم روحیه ی رمانتیکی نداره،خیلی مهربونه ولی تا حالا حرکت رمانتیک و عاشقانه ازش ندیدم🤦♀️
دوست بودیم اومدن خاستگاری جناب داماد زل زده بود بهم منم از خجالت جلو خانوادم سرم به زمین میرسید دیگه بسکه پایین بود خاهرشم مدام چشم غره میرفت بهش و با لب خونه میگفت زشته کو گوش شنوا چای هم تعارف میکردم زل زده بود تو چشام بر نمیداشت نیششم تا بنا گوش باز بود😂😂😂
چقدر قشنگ بود اون نگاهای دزدکی😍😍😍😍
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
