2777
2789
عنوان

بیایییید خونه مادرشوهرمم....

1051 بازدید | 74 پست

خونه مادرشوهرم یه شهر دیگس بچم کوچیکه مدام میگن ما دلمون تنگ شده و... شوهرم یه مدته بند کرده برو چند روز بمون 

ایندفه که اومدیم از جمعه موندم اینجا

خواهرشوهرم عقد کردس

هرشب شوهرش اینجا میخوابه

هرشب کولرو میزنن کولرشونم یخخخخ

من یعنی دست و پام بی حس شده

الان رفتم بیرون به مادرشوهرم گفتم میشه کولرو خاموش کنین من یخ زدم دارم میمیرم

نه تو می مانی،نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادیبه حباب نگران لب یک رود قسمو به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم خواهد رفتآنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماندلحظه ها عریانندبه تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بچم ام صورتش سرده همه جاشو کردم تو پتو

میگه آخه دخترم و شوهرش گرمشون میشه نمیتونن بخوابن 

بعدم اومده دریچه اتاقو بسته انگار نه انگار دریچه خرابه

بعدم رفته بیرون

نه تو می مانی،نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادیبه حباب نگران لب یک رود قسمو به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم خواهد رفتآنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماندلحظه ها عریانندبه تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز

خیلی حال میده زیر کولر پتو بندازی

خدایا تا پاکم نکردی... خاکم نکن..😔😔😔باردار نیستم تیکر رسیدن ب خواسته هامه البته امیدوارم همینطور بشه 😍😍برام دعا کنید اونی ک میخوام بشه الهی فداتون بشم ❤❤
2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز