ببین اون تورو نمیخادپسرشو میخادبذارواس همین چایی که میگه شوهرت تنهابره توفقط یکبار درهفته برو
بیایدجاری منوببینید حال کنید با داد بیداش با کولی بازیهاش باقهراش
الان سر موضوعی بامادرشوهرم ایناکه طبقه بالاشونه قهره
اصلابالانمیاد هرروز درومیکوبه میره خونه مامانش که نزدیکه
اونروز شوهرش کاری کنه ،پایین صداش میاد که با صدای بلند قرمیزنه حالا چیزی هم بهش بگی روزها قهر میکنه میره خونه مامانش بچشم که شلوغه افتضاح میندازه گردن مادرشوهرم
اسی نترس اونکه به هر حال خودشو میزنه به مریضی
چرا پس خم میشی یبار محکم بگو من هفته ای یبار میام پسرتون هر وقت خاست بیاد برای شام وناهار نذارشوهرت بره ولی هروقت خاست بذار بره پیش مادرش