اووووف...خدایا...چطور وقتی که خانواده ی شوهرم میخواستن برام خرید کنن همش میگفتن ما نمیخریم..وفقط به زور برام یه حلقه و یه کفش مجلسی خریدن.بعد گفتم لباس عقد هم بگیرین و میگفتن مامانت بدوزه...بعد میخواستیم بریم آتلیه میگفتن عکسات دست نامحرم میفته... برا عروسی میگفتم آرایشگاه میگفتن یه آرایشگاه جا خونمون هست که ۱۰۰ تومن میگیره...همونجا برات نوبت گرفتین... هدیه ی یلدا و اولین عید رو هم هیچی ندادن...اونوقتم وقتی به شوهرم اعتراض میکردم میگفت خانواده ی ما اصلا ازین رسما ندارن...حالا بذار آبجیم ازدواج کنه...میبینی که اصلا ازین مسخره بازیا خوشش نمیاد...اما حالا برای خواهر شوهرم دیگه همه محرمن...حتی اگه پسر جلف تو آتلیه سرلخت ببینتش...گرون ترین لباسو برای عقدش خریدن...عقدش تو یه تالار مجلل بود... و الان همش اصرار داره که برای عروسیش بره بهترین و گرون ترین آرایشگاه شهر... هدیه ی یلدا و شب عیدو همه چیشم برقرار بود...آیا من دختر نبودم؟ دل نداشتم؟ چطور زمان ما که دو سال پیش بود رسم نبود این چیزا....بعد یهو رسم شد!