از شهرستان اومدن هفته ای یبار میان من نمیدونم چخبره هر دفعه م شوهرم مجبور میکنه ک دعوتشون کنم
همیشه شام میومدن و شب میموندن امروز چون شوهرم شبکاره ناهار میان من از 8بیدارم
حالا شانس اوردم با جاری بزرگ میمونم قهرم وگرنه مجبور بودم اونم دعوت کنم
خسته شدم هی تدارک تدارک
شوخی شوخی کلی هزینه میشه هربار
ماهم بریم شهرستان میان خونه پدرشوهر با ما میمونن مارو دعوت نمیکنن
تازه الانم زنگ زدیم خوابن هنوز 😐 سرم داره میترکه