من خیلی ساده و بی زبونم همه چی رو ساده از کنارش میگذرم میگم دنیا ارزش نداره بیخیال ...
واسه دست فرمون مربی انتخاب کردم،همه گفتن سختگیره بداخلاقه،ساعتهای آموزش رو میزنه
گفتم عیب نداره 😐 بزار سختگیر باشه بهتر یاد بگیرم
مربی هی گفت هوا گرمه،میگرن دارم،تو آفتاب سوختم،با اینکه دمای ۵۰ درجه کولر نمیزد و من صورتم سوخته و قرمز میرفتم خونه صدام در نیومد؛اعتراضی نکردم
تمام جلسات رو یک ساعت برگزار کرد درصورتیکه باید یک ساعت نیم بود،منم امضا کردم 😐 گفتم عیب نداره
مدام ازم تعریف میکرد و میگفت هوشت خوبه و یاد گرفتی منم میگفتم بسمه دیگه
حتی یک جلسه رو همینجور امضا کردم و نرفتم😐
چندبار به بهانه های مختلف ساعت کلاسم رو تغییر داد و جابجا کردم منم قبول کردم😐
۳جلسه اخر که رسید روی خودشو نشون داد😨😨
یهو از این رو به اون رو شد،بدون اینکه مطلب رو اموزش بده از من میخواست انجام بدم
سرم داد کشید محکم زد رو دستام😖😖
بهم گفت تو خیلی مشکل داری باید خصوصی باهام کلاس بگیری😞😞
با وجود این باز یه جلسه کلاس داشتم برگزارش نکرد با شوهرم نیم ساعت تو گرما جلو اموزشگاه منتظرش ایستادیم نیومد،شوهرم عصبی شد رفت پیش رئیس اموزشگاه شکایتش کرد،من خبر نداشتم شوهرم اینکارو کرد بعد که فهمیدم کلی ناراحت شدم گفتم فقط یک جلسه دیگه مونده چیکارش داشتی😖😐
من ساده😖😖
منم دیگه ندیدمش که امضا کنم پیام داد که جلسه اخر رو بزار قبل از امتحان که مرور بشه،منم گفتم باش😐
اولین بار که امتحان ایین نامه دادم قبول شدم،امروز امتحان دست فرمون بود،۵شنبه بهش پیام دادم که جلسه اخر رو برگزار کنه یه مروری بشه قبل از امتحان
بی همه چیز قبول نکرد الکی بهانه اورد که باید زودتر میگفتی!!!گفتم این همه من ساعت کلاسم رو بخاطر شما جابجا کردم حالا شما شنبه یه وقت واسه من بزارید
گفت نمیشه هنرجو قبول نکرد،گفتم چطور من این همه قبول کردم😐😐😖😖