مادرم با برادرم تو یه خونه زندگی می کنم
چند روز پیش خواهرم زنگ زده با مادرم حرف زده بعد زنداداشم از اون ظرف بلند گفته خونم تمیز کردم نه کسی بیاد خونم نه خودم میرم خونه کسی
البته با لحن شوخی و خنده گفته
شما از این حرف چه برداشتی می کنید
من امروز میخواستم برم خونشون خواهرم اینجوری گفت دیگه نرفتم
آخه ما خوهرخوهرها بچه کوچیک داریم
بچه است دیگه یا وقت ممکن جایی کثیف کنه