مادرم با برادرم تو یه خونه زندگی می کنم
چند روز پیش خواهرم زنگ زده با مادرم حرف زده بعد زنداداشم از اون ظرف بلند گفته خونم تمیز کردم نه کسی بیاد خونم نه خودم میرم خونه کسی
البته با لحن شوخی و خنده گفته
شما از این حرف چه برداشتی می کنید
من امروز میخواستم برم خونشون خواهرم اینجوری گفت دیگه نرفتم
آخه ما خوهرخوهرها بچه کوچیک داریم
بچه است دیگه یا وقت ممکن جایی کثیف کنه
نمیرم
خونه اون نیست ک
ناراحته پاشه از خونه
برید خونه مادرتون حتمن
بنده خدا زن داداشتون
ولش باباولی خوب حقم داری
محل نذارین اصلااا، مردم حرفای دلشوونو به شوخی میزنن
اگر کلا شوخه و باهاش شوخی دارید خب شاید بنده خدا شوخی کرده باشه
ینی خونه ازبرادرته؟
اگه باهم شوخی دارید که خوب مشخصه شوخی بوده اگه نه که پس شوخی شوخی حرفش و زده که نرید
نرو به نظرم، مادرتو بیار خونه خودتون
خب گلم شاید زنداداشتون واقعا اذیت میشن زیاد نرین خونشون
بچه هاتونو کنترل کنید .یا ببرید بخوابونید
پاشو برو خونه داداشته چه حرفا 😐 تو داداشت و نبینی که خونه خانوم کثیف نشه 😐
خواهرشوهر من میومد خونمون بچه ش خونه رو نابود میکرد. مبلم خط خطی کرد. فرشم روش کلی شربت تمشک ریخت. ظرف گرون قیمتم شکوند. هربار اینطوریه. خب ادم اذیت میشه.
اشتباه از برادرتون ک تو ی خونه زندگی میکنه با مادرتون وگرنه دختر ها هم حق دارن میخوان ب مادرشون سر بزنن
