من با شوهرم دوست بودم
فقط تو دورانی که دوست بودیم و هنوز حرفی از ازدواج نبود
من تو ذهن و خیال خودم بعنوان شوهرم داشتم باهاش زندگی میکردم
وای که چقدر له بودم 🤦♀️🤦♀️🤦♀️😂😂
همش هم داشتم به این فکر میکردم که مثلا دعوامون شده
چون تو دوستی خیلی دعوامون میشد
یه دوست داشتم خیلی خیال پرداز بود
میومد مدرسه برامون تعریف میکرد 😂😂
منم بدجور مشتاق بودم که تعریف کنه
زنگ تفریح ها مگفتم سمانه داستان داری تعریف کنی
😂😂😂😂😂
استارتر خدا خیرت بده منو بردی به چه خاطراتی 😁😁