همه به دختره میگفتن چطور گرفتیش..قیافه دختره خیلی ناز بود وخوشگل ولی پسره معمولی بود..پسره تک پسر خانواده بود ازدواج کردن وبعد دوسال دختره باردار شد..ولی به درسش ادامه داد..شوهرش همیشه کنارش بود دوسال گذشته بود اما مثل روز اول عاشقش بود..مادرشوهرش هم چون فقط این پسره رو داشت وعاشقشه .خیلی خوب بود با دختره
بچشون پسر بدنیا میاد وهمچنان درس میخوند..چون همه چی براش فراهم بود پسرش همش دست مادر شوهر دختره میرف خونع تمیز نهار اماده وحتی لباسا شسته شده اس(کارمادر شوهرش بود)
شوهرش هم ادامه تحصیل میداد باهم مینشستن میخوندن وبهم کمک میکردن