چرا روابط با خانواده شوهر انقدر بد شده

واقعا نمیدونم!!

من قب ازدواج همه جا مورو تایید همه بودم و پراز اعتماد ب نفس

ولی خانواده همسرم هیچوقت هیچوقت بامن خوب نبودن شاید ته دلشون مورد تاییدشون بودم چون بعضی کارامو و باس پوشیدنو ...تقلید میکنن ولی هرگز ب زبون نیاوردن و همیشه ب بهانه های محتلف ناراحتی درست میکنن

من همیشه سعی میکنم خوب باشم و برام مهم نیس چی میشه چیزی که مهمه خداست که میبینه و همسرمه ک همیشه تحسینم میکنه😍😍

عزیزم بستگی داره 

الان خانواده همسرموهرکاری بگی کردم ازمحبت احترام هدیه سر زدن 

ولی هدایت نمیشن منم خسته شدم 😹

دیگه محل نمیدم کاری بهشون ندارم اما انها اذیت می کنن

خب بعضیا نشون میدن جنسون خرابه 

و خدا جواب کسایی بده ک جلو همسرت یجورن و انگار چقدر مظلوم و سادن وقتی نیس یجورن و شیطون میخاد بیاد پیششون کلاس.خدا میشینه نگاه مکنه و حال میکنه ک چی ساخته

سفره براشون پهن کردم رنگی رنگی ومعرکه حیف از زحمت 

همه خانواده ها ي شوهر مثل هم نيستن ادماي خوبم هست، تازه ما خودمونم هم واسه عروسمون خانواده شوهر حساب ميشيم 😊بد نيستيم 

چجوری بد شدی رفتارات چجوریه الان

هر کس هر چی گقت در جا جوابش را میدم باهاش هم قهر میکنم واصلا دیگه طرف را تحویل نمیگیرم وهر دفعه میرم خانه مادر شوهرم تیپ میزنم ومیرم و....

واقعا جای سوال من خودم مجردم ولی مامانم بنده خدا سال ب سال خونه خونواده پدریم نمیره از ترس اینکه حرف در میارن ولی متاسفانه با وجود اینکه کاریم باهاشون نداریم بازم حرفایه بدی پشت سرمون میشنویم

متنفرم منم از این رفتارها .منکه مادر شوهرم قندونو می‌زاره جلو دختراش و واسه من دو تا قند با دست مبارک تمیزش میاره میده بخورم🤮

خوشبحالت من که هنوز حریف زبونشون نشدم واقعا کم میارم.

اونجادیگه عروس بده😃

اگر انسانیت داشتن که میگفتن این دختر با هزار امید و ارزو وارد خانواده ما شده و تلاش میکردن عروس رو جذب خودشون کنن نه اینکه خاطره بد بسازن

پای خداروبرااین اعجوبه ها وسط نیار😑😶

من روزای تعطیل به ناچار میرم اونجا...صب بلند نمیشم صبحونه بخورم..برای ناهارم اگه خودم نرم بیرون مادرشوهرم نمیاد سر بزنه ببینه من مردم یا زنده...گاهی تا ساعت سه و چهار گرسنه بودم...بعدش دیگه هیچی تا شام...بعد شوهرم به خاطر کارش شبا دیر میاد...ساعت یازده دوازده که میاد...مادرشوهر میوه تنقلات.و کلی چیز میز میاره

هیچ وقت به شوهرم هیچی نگفتم