انشالله که برادرم خشبخت بشه حالا چه خانمش مجرد باشه چه مطلقه ... فقط برام مهمه که برادرم حالش خوب باشه و از زندگیش راضی باشه همین ... حرف مردم و قضاوتشون هم برام مهم نیست امتحانشم پس دادم خداروشکر 😄
منم مثل شما بود شرايطم اما كسي مخالفت نكرد تا الانم حرفي نشده ابدً اميدوارم واسه شمام همه چي خوب پيش بره
زودتر باید به خانوادش بگه
مرگ یه بار شیون یه بار
تا وابسته نشدین بهم تکلیفتون روشن شه که ضربه نخورین
من با نظر شما موافقم در مورد اینکه این موضوع دینی و سیاسی و اخلاقی نیست بلکه یه موضوع فرهنگیه. من ناراحت نشدم چون اولش گفتم حق میدم که خانواده ی پسر مخالف باشن و اعلام کنن اما انتظار ندارم که همسر آینده م طبق نظر اونا رفتار کنه و این برام مهمه. اما فکر میکنم تا جای ممکن و تا جایی میشه باید رضایت خونواده شو جلب کرد و بدون تنش زندگی رو شروع کرد.
خواهر من شرایط شمارو داشت.با این تفاوت پسر ٢٠ ساله داشت.خواستگارش که سالها دوسش داشت بعد جدایی اومد جلو. خانواده ش مخالفت کردن . بعد ٢سال خودشون آشتی کردن
شوهرش مجرد و ٦سال از خواهرم کوچکتر.
بنظرم گذشته ت رو پنهان نکن اصلا. راضی هم نبودن ازدواج نکن باهاش. که پس فردا نگن خودتو انداختی پسرمون.
بزار خودشون بیان جلو و اجر و قرب داشته باشی
واقعا برا یک خواهر مهمه که زن برادرش بکارت داشته باشه یا نه؟
دختر بودن معنی والاتری نسبت داره که باکره بودن و نبودن برنمیگرده
دختر یعنی پاک باشه یعنی برا پدر مادرش حفظ آبرو و مایه عژت باشه و برا شوهرش همسری عفیف و خانم باشه و برا فرزندش مادری خوب
وگرنه تو جامعه هستن هزاران که اسمشون دختره و باکره هستن و همه غلطی هم کردن و با هزار نفر که حلال بهشون نبوده همبستر شدن
وگرنه کسی که مطلقه هیت که همسرش حلال بوده بهش
هرچند دلیل طلاق برا خانواده باید مهم باشه و باید تحقیق بشه در موردش
درسته شما همدیگرو دوست دارین ولی خیلی ببخشین بلاخره شما مطلقه هستین شاید پسره الان قبول داشته باشه ولی به مرور توقعش ازشمابیشترمیشه درضمن مطمئن باش که خوانواده پسره هم دخالتهای نابجاهم میکنن وباعث میشه خدای نکرده زندگی شماهم روز به روز سردتر میشه
خب منم حق میدم ناراحت بشن،ولی خب من میگم این جورزنا موردی ندارن خلاف شرع نکردن کهچ اشکال داره با ی پسر مجرد ازدواج کنه،،،درضمن من خودم پسر داشته باشم باهاش مخالفت میکنم تا ببینم تا کجا پایه هست تا اندازه خواستشو بدونم ن بخاطر خودش بخاطر اون زن فردا که اتیشش خوابید سرکوفت بهش نزنه،،،بعد که مطمئن شم..حالا طرف عروس میشم ب پسرم میگم حق نداره از گل نازک تربگه چون زنه دلش میشکنه فردا اهش دامن گیر پسرخودم میشه،ب پسرم میگه سرهرچی دعوامیکنید کارندارم ولی حق نداری یکیارم بروش بیاری
