2733
2734

دیشب خونه مادرشوهرم مهمون اومده بود توی همه کارها کمکش کردم تامهموناش اومدن سفره پهن کردم کلی ظرف شستم بعدپدرشوهرم گفت مهمونابیان خونه ی شمابخوابن منم گفتم باشه سرسفره شام منوشوهرم ازهمه زودترشام خوردیم شوهرم گفت من میخوام برم بخوابم خسته منم گفتم پس باهات میادک یک دستی به روی خونه بکشم تشک دربیارم تا مهمونابیان من دوباره برگردم خونه مادرت گفت باشه منم رفتم کارای خونموکردم منظربودم ک مهموناشون بیان ک یهودیدم پدرشوهرم زنگ زد گفت بخواب نمیاییم  .صبح پاشدم شوهرم فرستادم سرکارگفتم ناهارچی درست کنم گفت منکه سرکارم نمیام برای خودت یچی درست کن منم دیگ براخودم چیزی درست نکردم .ساعت 2بودشوهرم زنگ زدبروخونه مامانم تنهایب منم گفتم باشه رفتم خونه مادرشوهرم مهموناشونم بودن دیدم شوهرم اومد گفت مامان غذاچیه ؟؟غذابرام بریزمیخوام ببرم !یهومادرشوهرم گفت زنت چرادرست نکرده ؟؟امروز ک من نهمون داشتم وضیفش بوده بیادکاراموانجام بده ناهارمارودرست کنه  دیدیم گوجه ریزکرده املت درست کنه رفتم املت رودرست کنم ازدستم بشقاب روگرفت گفت خودم درست میکرداگ توغذامیخواستی درست کنی همون خونه خودتون غذادرست میکردی نمیومد ناهاراینجا.منم بهم برخوردهیچی نگفتم کمک کردم سفره روپهن کردم مهموناشون گفتم بیا ناهاربخورگفتم ن ممنونم من ناهارخوردم خونمون(باابنکه داشتم ازگرسنگی میمردم)دیگ مادرشوهرم فهمیده بودک ناراحت شدم جلومهمونابرگشت گفت بیاناهاربخورنرفتم گفتم سیرم بعدبرگشت گفت ازحرف من ناراحت شدی؟؟گفتم ن دیگ بزورمنوبردسرسفره ناهاربرام جاکرد خوردم😮

اوناارزوهاموکشتن اقای قاضی


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2738

رو ندید به مادر شوهراتون که همیشه باهاتون رودربایستی داشته باشن نه دهنشون عین ابراه حموم باز بشه هرچی میخان بگن و بکنن

گرچه در دور و برم اینهمه شیطان دارم ...من به شیطان دوچشمان تو ایمان دارم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

شعر💫

__shayna__ | 1 دقیقه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز