سلام خانما. بابام سرطان داره و امروز که رفته بودیم شیمی درمانی یه بچه هایی دیدم که جیگرم اتیش گرفت. درد از چشمای معصومشون معلوم بود. گریه های بی جونشون. این بیمارستان که میریم کلا مخصوص افراد سرطانیه و از بچه شیر خوره هست تا سنای بالا. بارها مرگ بچه ها و زجه زدن خانواده هاشونا دیدم. توروخداااااا بیاین امشب براشون دعا کنیم. از ته دل براشون حمد بخونید. بیمارای سرطانی خیلی درد میکشن😔😔😔😔