نمیتونی کنار بیای چون ناعادلانست و عقلانی نیست فردا روزی جاریت باردار شد باز چالش داری فردا روزی خواهرش عروس شد چالش داری خواهرش ازدواج کرد مادرش تنها میشه خونتون یکی میشه. اینا محبت نیست عزیزم زیاده رویه من خودم عجیییب مهربونم عجییییب طوری که از خودم بدم میاد بعضی وقتا شوهر شما دیگه شورش دراورده. اگه انقد محبت داره باید به خاطر تو و بچت خیلی کارا نکنه
به هر حال بابت اون بوس بهت توضیح نداد بابت اینکه جرا مخفی کرده و مطمئن باش جاریت میدونه تو خبر نداری برا همین اس زده وگرنه زنگ میزد چقد ادم حال میکنه بفهمه یکی داره مخفیانه فرتو فرت پول خرج میکنه زنش خبر نداره میفهمی که عاشق و معشوق نیستن و مخفی دارن چیزایی رو رابطه جنسی ام که ندارن پس فرصت خوبیه خودمو ادم خوبه کنم محبت کنم و باز پوئن مثبت بگیرم داداش داداش کنم بعدا بشه پول بعدا بشه طلا بوووس اصلا عرف نیست من در عجبم هنوزم. بعد شوهرت باید باهاش سرسنگین میشد حداقل بابت بوس جالبه اوکی بوده. تو روت میشه به برادر شوهرت بوس بدی من نه با اونکه راحتم
فاطمه چی شد
مهربونم نظرقشنگت تو خوندم وخیلی لذت بردم...دیشب رفتیم پااارک ومن خودموکاملاعادی جلوه دادم ...بماندک بازم کنایه هاشوداشت ...چندتاوسیله شهربازی توپارک بودبعدشام رفتیم یه دوری بزنیم (مادرشوهرم موندکناروسایل ما چهارتاوخواهرشوهرم رفتیم)جاریم رفتن باشوهرش بلیط گرفتن ک برن سوارشن...بعد برادرشوهر رو کردبمن ک شمانمیایید؟من بالبخندگفتم نه من شرایطم متفاوته ...جاریمم گفت فاطمه جون فکرنکنم قبلاهم داداش گذاشته باشه سواراین بازیابشی😐یاآخرشب اومدازمون خدافظی کنه براسفرامروزشون من بااینکه دلم گرفته بودازش بازبالبخندروبوسی کردم گفتم نمیخوام خاطره اولین سفرشون باتلخی باشه بعدبرگشته میگه فاطمه جون تومجردیاتم کیش رفته بودی یاازوقتی شدی زن داداش بردت؟😐من چی بگم ب این آدم واقعا
