من اوایل عروسی مشکلات زیادی داشتم
شوهرم باهام نبود خانواده شوهرمم سوء استفاده کردن و حرفهایی زدن و رفتارهایی کردن که هنوزم آثار سوءش روی من مونده!
مثلا شوهرم طلاهامو فروخت تا قرضاشو بده وام گرفت یه ریالش خرج خودمون نشد
راهو باز کرد تا خواهراش هر حرکتی مجاز باشن انجام بدن!
درسته که الان همش متوقف شده
و حتی یک حرکت هم دیده نشده و حرفی نشنیدم ولی دلم خونه ازشون!
تا یادم میاد که شوهرم میرفت پیش خانوادش منو تخریب میکرد اونام به روش های مختلف دخالت میکردن و ...
شوهرم از هر راهی سعی میکرد به من زخم بزنه
با کلامش با رفتارش با بی محلی هاش و با هزار چیز دیگه
الان خوبه الحمدلله
ازش راضی ام الان ولی تا یادم میاد دلم میگیره
در دیزی باز بود حیای گربه کجا رفته بود؟؟؟
ما مشکل داشتیم هر کسی هم از راه میرسید از آب گلالود ماهی میگرفت
من هیچ وقت حلالشون نمی کنم