من عاشق شوهرمم 12 سال پاش نشستم تا کارامونو درست کنه بریم سر زندگی ...4 ماه دیگه عروسیمه ...12 سال حسرت. خوردم و انتظار ...اما میخام طلاق بگیرم به خاطر خانوادم به خصوص بابام ...دیگه خسته شدم به جنون رسیدم ...امروز مثل دیونه ها تا یک ربع فقط داشتم تو ماشین تنهایی جیغ میزدم از بس دردامو ریختم تو خودم غم باد گرفتم