فاصلشون رفته رفته شد نیم ساعت یه ربع و پنج دیقه...!!!ساعت ۴ بعد از ظهر بود و فاصله دردای من رسیده بود به یه دیقه و پیشرفت دردا خیلی سریع بود گفتم یه دیقه ینی خب دیگه اخراشه و خوشحال بودم که چقد راحته چون دردا خب درسته سخت بود ولی نه درحدی که جیغ و داد کرد فقط نفس میکشیدمو البته دسته شوهریو کهپیشم بودو کبود کرده بودم😂
نوبت معاینه رسید و جیغ و داد من و حرفی کهمثل پتک خورد تو سرم که تازه ۳ سانتی😥گفتم یا خدا ینی اینهمه دردو فقط ۳ سانت؟؟؟واقعا دیگه داشتم کممیاوردم نه اون لحظه!! برای لحظه های بعد برای دردا و باز شدنای بعد..!!!یقینپیدا کردمکه مننمیتونم چون دیگه تحملم تموم شده بود بخاطر معاینه های پشت سر هم فاصله دردا رسید به ۳۰ ثانیه یه بار و شد ساعت ۶ اومدن معاینهگفتن ۴ سانت شدی ومن ازین حرف خیلی خوشحال شدم چونمن درخواست بی حسی کرده بودمو گفته بودن باید ۴ سانت باشی بعد...!!
بعدش مامای همراه یه میله پلاستیکی دراز آورد و کیسه آبمو زد...!!
خلاصه بعد زدن کیسه آب گفتم بی حسی بزنین گفتن دکتر تو اتاق عمله تموم شه میاد و من داشتم سر مامای شیفتم داد میزدم که پس داری دروغ میگی من ۴ سانت نیستم من حتما آخرامه و تو نمیخوای از بی حسی استفاده کنی و بیچاره هی میگف نه بخدا زنگزدم و من بیحال تر از قبل میگفتم نه دروغمیگیمن دارم فول میشم ۴ سانت نیستم چون بعد زدن کیسه تب فهمیدم درد چی بودو و دردای قبلی فقط دس گرمی بود...!!!
یهو دیدم یه دکتر اومد گف دختر چخبرته اومدم وسط عمل بی حسیه تورو بزنم برم 😁
بی حسی یه دستگا بود که یه دکمه داش گف هرموقع حس کردی دردت میاد دکمرو بزن و رفت من موندم و دستگاهیکه نجات دادمنو از همه دردا...!!!وقتی حس میکردم وقت انقباضمه دکمرو میزدمو بدون اینکه دردو بفهمم بی حس میشدمو هیچینمیفهمیدم 😻 دراز کشیده بودمو دکمه دستم و میگفتم اگه زایمان همینهمن ۱۰ تا بچه میارم و ازین حرفا و خیلی حالم خوب بود یه لحظه فک کردم ازم یه چیزی رف پاشدم دیدم بله لخته خون بود و این ینی من فول شدم بدون هیچ دردی ینی از ۴ سانت تا لحظه فول شدن اصلا هیچی نفهمیدم و در واقع خواب بودم
بعد دیدن لخته حس کردم با تبر دارن کمرو از وسط نصف میکنن هرچقد دکمرو میزدم اصلا دردش قطع نمیشد پرستارا اومدن معاینه کردن برای بار اخر و من از شدت درد به پرستار همراه یه لگد زدم اونم کم نیاوردو یکی زد به پاموگف میخوای بچت خفه شه اینجوری کن بعد پاشد رفتو من موندمو یه دردی که تا حالا تجربه نکرده بودم