بذار یک چیزی تعریف کنم واست که بفهمی حرف مردم باد هواست
من تازه باردار شده بودم خونه دایی شوهرم بودم عروس خاله شوهرمم یک بچه دوساله داره اونم اونجا بود بعدش پتوی این بچه از این نوزادیای کوچولو بود که بچه رو کامل نمیپوشوند منم گفتم فلانی تو که مامانت زحمت کشید کاش یک پتوبزرگتر میگرفتی اینو نمیگرفتی که تا چندوقت واست بچه راحت باشی
زن دایی شوهرم گفت نه چرا یکی وظیفشون بوده دوتا بخرن یکی بزرگ یک کوچک
دختره طفلی خیلی ناراحت شد گفتم کی گفتا وظیفست همش لطفه بعد به دختره ببخشید من اشتباه کردم که اصلا گفتم نمیدونستم بقیه سواستفاده میکنن
دست مامانت درد نکنه هرچی گرفت الانم به شوهرت بگو دست تو جیب مبارک کنه بزرگترش رو بگیره
اومدیم خونه مادرشوهرم گفت خدا خیرت بده که اینجوری جواب دادی دختر طفل معصوم خیلی خجالت کشید