2737
2739
عنوان

ریحانه بهشتی

| مشاهده متن کامل بحث + 182519 بازدید | 1739 پست
سلام
البته من قبل از اینکه کارتونای بی بی انیشتن رو برای میثم بزارم یه دور نگاه کردم توش از این جور مثال زیاده مثلا اول کار کلمه لاو رو یاد دادن یا شمعدونهای داوود اول کارتون نشون دادن و... منتهی من از این کارتونا به عنوان استارت استفاده کردم الان مدتهاست به خاطر همین مسئله دیگه براش نمیزرام ولی چون فهمیه هلو و هاو ار یو و... چیه خوب میتونه یاد بگیره
درنهایت اینکه با نظرتون موافقم و تقریبا دواهی هست که کنارشون گذاشتم
وقتی زندگی پایان می یابد از تو نمی پرسند دیگران درباره تو چه کردند وچه نکردند بلکه می پرسند تو درباره خود ودیگران چه کردی و چه نکردی!!!
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



6 مرداد 1388



ایه

1388/5/6 8:53 ق.ظ


مطالب رو خوندم دستتون درد نکنه خیلی خوب بود خیلی از حرفا زده شد...........
حضرت امیر تو نهج البلاغه میفرماید(نقل به مضمون)نهال هایی که کنار اب روان هستن نازک وزود شکننده هستند اما اوناییکه در بیابونای کم اب رشد میکنند نسبت به شکستن و.....مقاومتر هستند مثال ادمها...........
ما هر چقدر هم بخواهیم سعی کنیم نمیتونیم به همه خواسته های بچه ها جوابگو باشیم پس راه درست اینه که اونا رو از لحاظ روحی طوری بار بیاریم که غنای ذاتی داشته باشن تا وقتی بزرگ هم شدن نشن مثل خیلی ادم بزرگا که هیچ وقت چشمشون از خرید سیر نیست.درسته ما تو دنیایی زندگی میکنیم که همه سعی دارن بیشتر داشته باشن تبلیغات هم که ماشالله امون نمیده......شاید فکر کنیم خلاف جریان اب شنا کردن خیلی سخته وشاید ناممکن اما .....اگه بدونیم اخر عاقبت افتادن تو این مسیر غرق شدنه اون وقت چی ایا با تمام وجود سعی نمیکنیم راه درست رو بریم وحتی تو این مسیر دست چند نفر دیگه رو هم بگیریم...........باور کنیم میشه .......اگه برنامه هایی هست که کل دنیا رو به سمت خاصی ببره اما با اعتقادمون به عزیزی که همیشه مراقب ماست وبرامون دعا میکنه میتونیم با هم همراه بشیم وگل هامون رو اونجوری که ایشون میپسنده تربیت کنیم..........
تجربه خودم ن این بوده که اگه پدر مادر خودشون اهل بریز بپاش نباشن وهر چیزی رو بر حسب نیازشون بخرن بچه ها یاد میگیرن .وقتی ببینن ارزش ادما به چیزای دیگس ومادیات نمیتونه ادم رو ادم !!!!!!!کنه به تنهایی............
وقتی دستشون رو میگیریم میبریم با کسانی اشنا بشن که خیلی خیلی از خودشون کمتر دارن وحوایج اولیه اونها هم تامین نیست............اون وقت خیلی راحت پسر م تمام پس انداز چند ماهش رو میخواد صدقه بده..........
من فکر میکنم نیت ادم خیلی تو زندگیش اثر گذاره.....
من دیدم پدر مادرایی رو که کمبود های بچگی خودشون رو میخوان در بچشون ارضا شده ببینن واز بچه بینوا موجودی میسازند که از به دست اوردن هیچ چیز لذت نمیبره چون حتی قبل از طلبش اون رو داشته ................من بچه ای رو دیدم که اصلا به هدیه ای که میگیره حسی نداره ذوقی برای باز کردن کادوی اون که حتی ببینه چیه و اون رو یه جا پرت میکنه ومیره ...........
دنیای امروز از خیلی از راهها بچگیه بچه هامون روازشون گرفته اینم یکیشه...ذوق داشتن یه مداد نو حتی برای یه بچه عالمی داره .....
اگه همه چیز باشه جایزه چه معنی میده ......
در مورد شرطی شدن بین علمای روانشناسی هم اختلافه .پس باید دست به عصاتر در این مورد قدم برداشت درسته باید مراقب شرطی شدن ومادی شدن بچه ها بودا ما به عنوان چاشنی تربیت لازمه یه جورایی بچه رو ترغیب کرد .........
از این روش تبشیر قران هم استفاده کرده بشارت بهشت ونعم اخروی به پاداش کار نیک....البته مرتبه بالاتر همونه که حضرت امیر میفرماید از عبادت تجار بگذریم وبه عبادت عشاق برسیم که حتی اگر این بشارت ها هم نبود خدا رو به خاطر خداییش عبادت کنیم!!!!!!!!!
من خودم همیشه از این روش استفاده نمیکنم وخیلی از اوقات جایزه رو غیر مادی قرار میدم مثلا یه کاری که دوست دارن باهم انجام بدیم یا یک ساعت وقت اضافه در اختیارشون باشم یا حتی یه نگاه سرشار از رضایت........




ایه

1388/5/6 8:58 ق.ظ


پست اولم حذف شد..........
پس دوباره میگم سلام دوستان ببخشید چند روز نتونستم بیام.........
باران جان پدر ومادرم از نوجوانی تهران اومدن ماهم تهران به دنیا اومدیم ولی همیشه میرفتیم تبریز اما بعد از ازدواجم کمتر رفتم اخرین بارهم 5 سال پیش بود گمونم.....الان هم خواهرم اونجا زندگی میکنه اخه با پسر خالم مزدوج شدند!!!!!!!!!!!


آزاده

1388/5/6 8:59 ق.ظ


سلام من آزاده هستم منتظر یه پسر بهاسم حمید رضا و تو هشت ماهگیمم
اینم اولین بچمه
جالبه دستتون درد نکنه از این کلوب جالب چون جاهای دیگه (بقیه کلوب ها)انقدر بحث سیسمونی داغه که آدم اصلا نمی تونه فکر کنه
به قول یکی از بچه ها بعضی ها انگار بچه دار شدن که وسیله بخرن
بهر حال فکر می کنم باید کلوب جالبی داشته باشین


باران

1388/5/6 9:38 ق.ظ


خیلی پستت قشنگ بود آیه جون من شاید امروز نرسم بیام.ولی آخر شب میام مباحثو میخونم اگرم بزرگترا اجازه بدن پیرو همین بحث فعلی میخوام یه پیشنهاد جدید بدم که فکر میکنم واسه همه ما مذهبیا تو این زمونه دغدغه است واون اینکه چطور بدون بتونیم بچه رو دور از تاثیرات مخرب محیط از جمعای ناچسب فامیل بگیر تا تاکسی و مهدکودک و خیابون و....تربیت کنیم.برای همسرم شرایطی پیش اومده بود که برای تحصیل بریم خارج ولی گفت تو ایرانش شب و روز دارم فکر میکنم چطور بچمو بزرگ کنم که بتونه جون سالم از این جهنمی که روز بروز داره داغتر میشه جون سالم به در ببره حالا تو میگی ...دیدم راست میگه واقعا دلم میخواد بدونم حوریثا جان چطور داره واسه این قضیه تلاش میکنه.یا بقیه.ما که پای تلویزیون جمهوری اسلامی بزرگ شدیم میلنگیم.وقتی تو محیط دانشگاه میگفتم ماهواره نداریم یجوری نگام میکردن انگار از مریخ اومدم!تو تمام خونه هایی که رفتیم واسه اجاره کنار سیم آنتن یه سیم رسیورم بود!اگه موافق باشین مدیر کلوب جون بحث قبلی رو جمع کنه.یه پیشنهادم دارم که واسه هر بحثی گزیده مطالب مفید تو یه متن جمع بشه که همه اونو سیو کنن که بعدها بشه بازخونی کرد.ببخشید جسارت کردیم پا تو کفش بزرگترا کردیما!


مهسا مامان عسل

1388/5/6 12:12 ب.ظ


ایه جون سلام ممنونم از نوشته های خوب و سازندت فکر میکنم همه چیز را خیلی کامل و گزیده گفتی








حوریثا

1388/5/6 9:50 ب.ظ



دوستان سلام
اول از ایه جون ممنونم با مطلب خوب و رساش.
من هم با پیشنهاد ایجاد متن گزیده از مباحث بسیار موافقم باران جان ولی فکر می کنم این بحث خیلی خیلی مهمه چون همونطور که ایه جان گفت درسته میخوایم خلاف جهت جریان اب شنا کنیم ولی یادمون نره که گاهی با اینکه رو به سر چشمه داریم شدت جریان ممکنه ما رو عقب عقب با خودش هل بده.برای همین دقت تو بحثهای اینچنینی و ارایه راهکارهای عملی (مثل همون اشنا کردن بچه ها با ادمهایی که کمتر پاسبانی مال میدهندو اونها رو از جعبه اینه رفاه خارج کردن) خیلی تو بزنگاهها به دادمون می رسه.
با احترام به موضوع پیشنهادی باران جان که قبلا کمکی درباره اش حرف زدیم و با استقبال از اون و اعلام امادگی برای در مین گذاشتن دغدغه هام و دیده هام در غرب من پیشنهاد میدم که در ارتباط با همین موضوع فعلی فعلابیایم درباره رفتار مصرفی و خواهشهای مادی خودمون بحث کنیم و اونها رو برا خودمون سبک و سنگین کنیم تا ببینیم میتونیم الگوی عملی بچه هامون باشیم یا نه. در واقع موضوع بحث میتونه رفتار مصرفی و اولویتهای رفاه خانواده باشه. تا نظر بانو مدیر عزیز چی باشه.







9 مرداد 1388



مامان

1388/5/9 1:03 ق.ظ


سلام به همه مامانهای مذهبی خوب که آدمو امیدوار می کنن به اینکه هنوز هم جایی هست که بشه توش فقط چیزهای دوست داشتنی و مورد استفاده ی واقعی را بشنوی و بخونی
ببخشید که من تقریبا 2 هفته است نیومدم آخه کلاسهای ترم تابستانیم خیلی فشرده است و مهمون هم دارم (فامیل شوهرم اومدن پیشم)
سلام مامان میثم جون

مامان

1388/5/9 1:18 ق.ظ


راستی اعیاد شعبانیه مبارک (مثل اینکه دیر گفتم)
سلام باران جون
تولدت مبارک منم مردادی هستم اما نمیگم چه روزی تا سورپرایز بشید تاسورپرایز بشید :) !
مامانهای مذهبی عزیز
می دونم سوالم بیجاست یعنی ربطی به بحثمون نداره اما میشه منو راهنمایی کنید که در مقابل وسوسه شیطان چی کار باید کرد؟ ... مثلا بعضی وقتها باعث می شه من به مادر شوهرم زخم زبان بزنم! و بعدش از خودم خجالت می کشم ومیگم خوب اون نادونه ... تو که ادعای مذهبی بودنت میشه و خودتو دانای دهر میدونی چی؟ نمی دونم چرا هر کاری می کنه شیطون در نظرم بد جلوه میده و همش فکرهایی بدی (که شایدم درست باشه) رو برام پر رنگ می کنه! و به نظرم اولین قصدش ناراحت کردنه منه، چون خیلی به هم میریزیم و حرص می خورم. البته ما ظاهرا خیلی با هم خوبیم و همه حسرت ما رو می خورن ولی هر وقت میاد پیشم این شیطون ملعون تا میتونه اتیش می سوزونه. اون جاریم که تو شهر خودشونه (سبزوار) همیشه باهاش دعواش می شه و من تو دلم تا حدودی حق به اون می دم . اما تا میاد غیبت کنه میگم گناهشو نشوریم و زن برادر شوهرم فکر می کنه من با مادر شوهرم خیلی خوبم.
امیدوارم به من و این فکرام نخندید :( . کمکم کنید از دست وسوسه گر خناس راحت بشم.
از بحثهای خیلی خوبتونم ممنونم .
دعا کنید که منم جواب آز این ماهم مثبت باشه تا بتونم از دانشتون برای تربیت پسر کوچولو یا دختر کوچولوم استفاده کنم.
شب همه تون به خیر . التماس دعا


مامان

1388/5/9 1:20 ق.ظ


راستی اینم بگم من از اون خانومای بیکار نیستم که 24 ساعته شبانه روز فکرم به این چیزا مشغول باشه و این مشکل سالی 1 یا نهایتا 2 بار پیش میاد




باران

1388/5/9 6:57 ب.ظ


سلام مامان جان مردادی خودم!فکر کنم این موضوع میتونه مستقلا بحث یه هفته باشه چون مشکل همه است من امروز اومدم کرمانشاه و الان از خونه مادر شوهرم دارم تایپ میکنم!برام تولد گرفتن و هدیه های خوب دادن در حالیکه سرشون خیلی شلوغه و فردا برادرشوهرم از مکه میاد.....ولی بقول تو شیطون....باز هر چی حمیده جون بگه ولی بنظرم این میتونه باشه تو صف یشنهادات بحث.
2742
10 مرداد 1388



ایه

1388/5/10 7:48 ق.ظ


سلام به همه دوستان عزیز

مامان عزیز به نظرم سوال شما میتونه موضوع یه هفته باشه ولی حالا دست به نقد مختصر بگم همه تا لحظه اخر گرفتار شیطان هستیم دیگه.........به همین خاطر از بهترین دعاها دعا برای عاقبت به خیریه!!!!!!!!!منتها درجه داره که برای چه چیزی شیطون طمع میکنه بیاد سراغمون برای یکی دیگه در مورداصل نماز ناامید شده اما حجاب چرا میبینه هنوز جا داره !!!!!!!!همینطور بگیر برو بالا تو مراتب هرکدوم از این عبادات هم به همین ترتیب مثلا نماز اول وقت حضور قلب ریا واخلاص .........
من خودم در مورد این موضوع خاص اقوام همسر به سعه صدر رسیدم یعنی چاره کار رو در همین دیدم که روح خودم رو بزرگ کنم وبی اهمیتی این موضعات رو در خودم یقینی کنم..........ودر مورد هر کاری که به نظرم نامناسب وبرخورنده هست اینطور میگم که این بنده خدا جور دیگه ای به فکرش نرسیده عمل کنه منم نباید انتظار داشته باشم ازشون ..........مگه من خودم بی عیبم یا همیشه درست عمل میکنم .......ایا میتونم بگم هیچوقت کسی رو ناراحت نکردم از خودم حتی غیر عمد ..........پس دیگران هم اگه اشتباه کنندکار عجیبی نکردند!!!!!!
حرف خیلی زیاده تا بعد..........


مامان

1388/5/10 3:20 ب.ظ


سلام مامان جون های مذهبی . ممنون از توجهتون.

آیه جان متشکرم که به پست من جواب دادی. اگردر آن لحظه بتونم فکر کنم به حرفای شما خیلی خوبه ! اما گاهی اوقات از حرص، مغزم از کار می افته و فقط زبانم کار می کنه!!!! بعد به نظرم دیگران (مادر شوهرم) زیاد اشتباه می کنن! باز خواهرهای شوهرم امروزی اند و سیاست رفتار خوب با عروس را دارند.... لطفا دعا کن منم مثل شما بتونم بر این حیله های شیطون غلبه کنم....
راستی موضوع بحث این هفته چیه؟؟


سارا

1388/5/10 6:56 ب.ظ


مامان عزیز سلام
همه ی ما دچا وسوسه های شیطان میشیم
اما یک راهی که من ازون استفاده کردم این بود که سعی کنم نقطه مثبت اطرافانم رو پیدا کنم و وقتی کنارشونم اونو بیان کتم ............
بطور مثال خواهر شوهر بزرگم اشپزیش خیلی خوبه اوایل ازدواجم وقتی همسرم از اشپزیش تعریف میکرد یه احساس بد(حسادت که شروع خیلی از گناهاست) وجودمو پر میکردیا وقتی میخواست بیاد خونمون استرس میگرفتم که چی بپزم اما یه دفعه وقتی رفته بودیم خونشون بهش با خنده گفتم زهرا جون شما اشپزیتون خیلی خوبه خوش به حالتون یه دفعه اونم با خنده گفت اتفاقا تو با اینکه خودت میگی تو خونه ی مادرت کار نکردی خیلی اشپزیت خوبه ها وشروع کرد از نقطه های قوت من صحبت کردن و بعد ازون شد دوست خوب و مشاور اشپزی من در دوران تازه عروسی و اونم در خیلی از مواد از من کمک میگرفت
در مورد دیگرانم همین طور سعی کردم بجای اینکه بهشون حسادت کنم با بیان خوبیشون خوشحالشون کنم و به خودمم کمک کنم که غرور و حسادتو د خودم کم کنم


سارا

1388/5/10 7:03 ب.ظ


و در یک کلام بگم قبل این که دیگران بهت حمله کنن تا مغزت به اصطلاح قفل کنه با محبتت اونارو خلع سلاح کن من این کارو درباره ی مادر شوهرمم که ه ادم سنتی انجام دادم به سنتاش تا جایی که با دین و اعتقاداتم مغایرتی نداشته بشه احترام گذاشتم و ازشم همیشه تعریف کردم واصلا فرصتی برای طعنه و کنایه بهش ندادم


مامان

1388/5/10 7:51 ب.ظ


سلام ساراجان
ممنون که جوابمو دادی و از تجربیاتت حرف زدی.
من هم تا حدودی این روش را راجع به خواهر شوهرها و جاریم اجرا کردم. اما روی مادر شوهرم جواب نمیده آخه اولا اون فوق العاده عجوله، دوما بچه هاش هم از بعضی کاراش بی نهایت حرص می خورن! میدونی موضوع جالب اینه که ما در این 6 یا 7 سال اصلا به هم بی احترامی نکردیم و همه فکر میکنن چه عروس و مادر شوهری!!! اما در دل من هر وقت می بینمش (زمانهایی که میاد تهران پیشم یا میرم سبزوار) غوغاست . و گاهی هم نمی تونم جلوی زبونم رو بگیرم و فی البداهه از اون طعنه هایی که به قول شوهرم خیلی گزنده و مخفی است می گم (خدا منو ببخشه) بعدش هم خیلی پشیمون می شم و کلی عذاب وجدان می گیرم و فکر می کنم به خاطر ناشکیباییم، توفیق یک سری از کارای خوب از من گرفته میشه.
به نظر من باید یک راهی پیدا کنم که بی خیال بشم و سطح توقع ام را پایین بیارم (تا حد صفر!) چون این طوری کم تر حرص می خورم و اگر یک کوچولوی ناچیز (در حد اپسیلون!!!)هم دارم برای اون دنیام ذخیره می کنم با حرفام نمی سوزونمش که وای به حالم بشه!!!
درست می گم سارا؟ راستی یه چیزه جالب ( اعتراف هولناک!!!!) بعضی وقتها فکر می کنم من ومادر شوهرم خیلی به هم شبیه هستیم و این جمله را که "خدا ادمهایی شبیه خودمونو سر راهمون قرار میده تا ایرادهامون رو ببینیم " به یاد می آرم


مامان میثم

1388/5/10 7:56 ب.ظ


سلام ..الهی که خدا هرچی میخواین بهتون بده ...الهی که شیطون لعنتی پاشو از زندگی هممون بکشع بیرون ....
مامان عزیز منم یه جورایی همچین احساسایی رو درباره اقوام همسر پیدا میکنم اما همون لحظه یه جوری باهاشون حرف میزنم که خودشون از حرفی که زدن پشیون میشن مثلا میگن البته شما هم راست میکید یا اگه درباره چیزی اظهار نظر میکنن با خودم میگم اگه االان مامان خودم بود بهش چی میگفتم ..... اگه با همه این حرفا بازم نتونستم از این راهها استفاده کنم سکوت میکنم ....که بهترین چیزه بعدشم سریع سر خودمو به یه چیزی گرم میکنم که افکار شیطانی ( چرا اینجوری گفت چرا اینجوری کرد ) سراغم نیاد .....البته من خودم تازه به این راه حلها دست پیدا کردم ........................................با نظر سارا شدیدا موافقم خیلی جوا ب میده


مامان

1388/5/10 8:12 ب.ظ


دوباره سلام مامان جون میثم .

میشه دو تا چیز بگم 1 - بچه در درس خوندن ادم تاثیر داره؟ تا چه حد؟ افت داشتین؟
2 - و نینی چقدر شما رو از درسها دور کرد؟ چند ماه؟
التماس دعا!


باران

1388/5/10 8:36 ب.ظ


خوب خوب خوب میبینم که.....مامان جون شدیدا فعال شدن و مهلت نمیدن یه موضوع تموم بشه تا بعدی رو شروع کنیم!من اولتیماتوم میدم اگه بحث آخرو ادامه ندین جمع بندیش میکنم!!!!اینقدر دربارش حرف نزدیم که داره یادم میره موضوع بحث!
.
واما در مورد قوم شوهر!نمیخولاین موضوع مستقل اعلامش کنین؟چون زیادم بی ارتباط با تربیت فرزند نیست.اکثر بچه ها بخاطر تربیت مادرشون تا قبل از اینکه کاملا بزرگ بشن و خودشون بد وخوبو بفهمن زیاد از فامیل پدری خوششون نمیاد.چون مادرش باهاشون مشکل داره و مادر همه دنیای بچه است.
اتفاقا الان که دارم اینا رو تایپ میکنم ظهر همین امروز مورد ملاطفت شدید اقوام همسرم قرار گرفتم و بگی نگی دارم میترکم!اما خوب من تا کارد به استخوونم نرسه و استخوونه رو 200تیکه نکنه جواب قوم شوهرو نمیدم.نمیگم بدیشون از دلم میره ولی فکر میکنم شوهرم این وسط چه گناهی کرده یا بچه هام؟!(بچه های نداشته ام!)چون اگه من جواب بدم حرف کشدار میشه کشدار که بشه من از کرمانشاه اومدن فراری میشم من که فراری بشم شوهرمم نمیتونه منو تنها بذاره بیاد پس به این ترتیب یه مادر و فرزند رو از هم دور میکنم.بدی اقوام شوهرم هر چقدرم زیاد باشه مجازاتش نباید اینقدر سنگین باشه.ولی فکر میکنم آدم هر چی معنویتش بره بالاتر راحتتر بقیه رو میبخشه.
در مورد سوال بعدی مامان جان منم کنجگاوم.چون من اصرار دارم که بارداری و بعد بچه میتونه کنار درس باشه ولی شوهرم میگه تو توهم داری!!!!!!!


مامان میثم

1388/5/10 9:04 ب.ظ


مامان عزیز و باران گلم ...من میثم رو وقتی به دنیااوردم که دوره لیسانسم تموم شده بود اما برای فوق تا یکسالگی فکر میکنم نمیشه حسابی وقت گذاشت و درس خوند ...حداقل باید یک سال بگذره تا ادم بتونه شرایط زندگیش رو با بچه وفق بده ....نی نی منو به اندازه یه سال از درس دور کرد البته نمیشه گفت دوره دور ....اما واقعا اگه بخواید همه جوره به نی نیتون برسید حداقل یه سال باید درس رو بی خیال بشید ...من همیشه به بچه هایی که موقع درس خوندن باردار میشن توصیه میکنم به محض دنیا اومدن بچه از مرخصی هاتون استفاده کنید به شش ماه اکتفا نکنید بچه واقعا تو سه سال اول تولد به اغوش گرم مادر احتیاج داره خب سه سال که بار یه دانشجو خیلی زیاده پس حداقل یه سال پیشش بمونید بعدش هم تا میتونید تا قبل از سه سال بچه رو مهد نفرستید اگه امکان داره پیش مادربزرگ یا یکی از اقوام مورد اعتماد یا در نهایت پرستار بگیرید ....اما حواستون باشه بچه خیلی زود آدم رو به خودش مشغول میکنه مواظب باشید خودتون رو فراموش نکنید بچه مهمه و تربیتش مهم تر و از همه اینها مهم تر وجود یه مادر سالم سرحال و به دوراز افسردگی و خمودگیه






11 مرداد:
مامان:
نمی دونم بحث هفته پیشمون رو جمع بندی کردید یانه ، اما من با اینکه بچه ندارم راجع به تربیتش فکر می کنم و دلم میخواد از سن خیلی پائین بذارمش مهدهای قرانی و همینطور دبستان و راهنمائی و دبیرستان تا در سن کم حافظ قرآن بشه. به نظرم تو این زمونه وانفسا قرآن می تونه بچه رو حفظ کنه و خیلی خیلی موثر است
البته بقیه میگن من زیادی سخت گیر وخشک مقدسم. امیدوارم در این باره با همسرم توافق بیشتری داشته باشم. یک زمانی خودم می خواستم برم حوزه، ولی دوباره دانشگاه قبول شدم ونرفتم و شوهرم به شوخی می گه نمی خوای بچه مونو بفرستی حوزه؟؟
نظر شما راجع به این روش چیه ؟ سخت گیرانه است؟


مامان میثم

1388/5/11 1:32 ب.ظ


مامان عزیز ادم تا بچه دار نشده به تربیت فرزند خیلی ارمانی نگاه میکنه و بچه اش رو همیشه در بالاترین نقطه معنویت میبینه اما بعد از بچه دارشدن میبینی که برای خیلی چیزا بایدصبر کنی تا سنشون برسه مثلا حفظ قران به صورت مستمر و سخت گیرانه برای زیر سه سال اصلا مطلوب نیست تو این زمینه ها باید خیلی خیلی مواظب باشی یه وقت عملکرد سختگیرانه ما موجب دلزدگی بچه ها از دین نشه ....مثلا من تو این سن میثم هیچ وقت بهش نگفتم مامان وایستا ببین من چه جور ی نماز میخونم تو هم بخون اما میبینم که هر وقت نماز میخونم میاد کنارم وایمیسته و حرکات نماز رو خیلی خوب انجام میده حتی گاهی زیر لب زمزمه میکنه یعنی دقیق ترین حرکات من رو فیلمبرداری کرده ...حتی یه بار که ازش فیلم گرفتم دفعه بعد که من نماز میخوندم دوربین برداشت و اومد مثلا ازمن فیلم گرفت ....................منظورم اینه که اگه ما خودمون رفتار دقیق و درستی داشته باشیم بچه ها خودبه خود یاد میگیرن ...به قول دکتر کریمی روانشناس میگه که بچه های ما اون چیزی نمیشن که ما میخوایم اون چیزی میشن که ما هستیم ....


سارا

1388/5/11 1:56 ب.ظ


منم با مامان میثم موافقم
بستگی داره چطور درمورد قران براش جذابیت ایجاد کنی اول باید علاقمندش کنی و با کسایی هم نشینش کنی که اونو به قران علاقه مند کنن . قران هم برای دنیاش خوبه هم برای اخرتش .
همسر من قاری بین المللیه و در کنار شغلش استاد قران هم هست اون میگه من هرچی تو زندگیم دارم از برکت قرانه

12 مرداد:
یعنی شروع کنیم؟
من تا محمدعلی خوابه با اجازتون از تجربه خودم شروع می کنم.
پسر من هنوز تو سنی نیست که محیط اطراف خیلی براش تعیین کننده باشه دست کم من هنوز با تضادی قرار نیست مواجه بشم. اما تفاوتهایی هست بین محیط دیداری پاستوریزه ایران و غرب. مثلا شما وقتی تو شهر راه میرین بیلبردهای تبلیغاتی یا تصویر مدلهای عریان یا نیمه عریان بسیار متداوله. من از خودم می پرسم که پسر من امکان دیدن بعضی چیزها رو در خانواده نداره اما تو خیابون که می بینه. تابستون هم که میشه به قول همسرم واویلاست. ما زمستونها بیشتر بیرون میریم . حس می کنم که همسرم راه دستش نیست تابستون زیاد از خونه بیرون بره و البته حق هم بهش میدم. از طرفی نوع بی بند وباری تو ایران با اینجا فرق داره. و باز بعضی وقتها من از خودم می پرسم ایران برای رشد روحی و معنوی محمدعلی بهتره یا اینجا. و همین قدر بهتون بگم با توجه به مقایسه هایی که می کنم فقط به این نتیجه رسیدم که تصمیم رو به خداوند واگذار کنم چون واقعا من نمی تونم به نتیجه ای برسم. هستند خونواده هایی در اینجا که بچه رو مسلمون و مقید بار میارن با یک پشتوانه ایدیولوژیک قوی که هیچ چیز خللی درش ایجاد نمی کنه. و هستند خونواده هایی که بچه تا پاش به مدرسه میرسه میخواد روسریشو بر داره .البته این مورد مربوط به یه خونواده اندونزیایی بود که دخترشون از کوچکی حجاب داشت. کاری ندارم کار درستی کرده بودند یا نه فقط میخواستم تاثیر محیط رو بگم. البته من تو همون ایران هم بچه هایی از خونواده هایی شدیدا مذهبی یا متعصب دیدهبودم که تحت تاثیر محیط حجاب رو املی میدونستن و نمی خواستن از قافله همکلاسیها عقب بمونند و میوفتادند پی مو بیرون گذاشتن و مانتو تنگ و...واگر هم تو دبیرستان جون به در می بردند تو دانشگاه امروزی می شدند یا حتی بعد از اشتغال!
یادمه یکی از نزدیکانم وقتی به خارج میومد و 10 سالش بود نماز میخوند و من چه لذتی می بردم از 3 تایی نماز خوندن با او و خواهرم. حالا به قول خودش فقط فکر میکنه خدایی هست و دین و ایین رو از زندگیش به کل حذف کرده. ادم متحجد هم بوده که تا پاش به غرب رسیده انقدر مجذوب خوبیهای غرب شده که همه اش رو با بدیهاش در جا پذیرفته و زن و زندگی رو رها کرده و با یک خانم ...شروع به زندگی کرده.
ادمهایی هم بودند که اینجا محکمتر شده اند.
اینها رو گفتم که بگم شاید تنها نوع تفاوت اینجا با اونجا تفاوت ابتلا و امتحان باشه هر چند ممکنه به نظر سختتر باشه شرایط اینجا اما باید بگم که اینجا محاسنی هم داره. ریا اینجا معنایی نداره . اگر بچه ای اینجا بزرگ شه میشه امیدوار بود که نظم رو درستکاری و صداقت رو نه فقط از خونه که تو جامعه هم یاد بگیره.نمی دونم این جمله از سید جماله یا د.شریعتی: من در غرب مسلمان ندیدم اما اسلام رو دیدم. اینجا مسلمان زیاده اما اسلام نمی بینم. و البته این یک حقیقت غیر قابل انکاره.
من اینجا شب که می خوابم قطع به یقین می دونم هیچ کس تو این شهر گرسنه نخوابیده و اگر فقیره یعنی نمی تونه هر لباسی بپوشه یا هر جا که میخواد بره یا هر چی میخواد بخره. مسکن و تغذیه اش حداقل تامینه.
می دونم ارتشا اونقدر جرم نا بخشودنییه که کمتر کسی جرات داره بهش فکر کنه. هدیه دادن و گرفتن تو روابط کاری یکی از زشتترین کارهاست.
و هر کارمندی تو هر اداره موظفه کار شما رو حتی المقدور همون روز انجام بده و براتون وقت بذاره حتی اگر از خارجی خصوصا از نوع محجبش متنفر باشه .
و....راحت بگم یه نگاه به نهج البلاغه بکنید یک نگاه به سیستم اجتماعی و اداری اینجا. شباهتش تکان دهنده است.
حالا با این محیط کمتر کسی ترس اون رو داره که مبادا بچه اش تو مدرسه ریاکاری و چاپلوسی رو یاد بگیره .
اما از طرف دیگه ترس این هست که همکلاسیش رو برهنه ببینه! یا چیزهایی رو بدونه که لازم نیست بدونه.



مسیحا

1388/5/12 12:42 ب.ظ


حوریثا میشه لطف کنی بگی کجا زندگی میکنی؟ مطالبت جالب بود ...اما یه چیزی بگم :
تا قبل از اینکه مریمناز به دنیا بیاد من یک سری اصول و ... مد نظرم بود اما حالا که اومده میبینم تاثیر پذیریش از محیط خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بیشتر از اونیه فکر میکردم ... با اینکه 34 روزش بیشتر نیست !!1 اما تو خونه خودمون یه مدل رفتار میکنه منزل مادرم که میرم کاملا تغییر میکنه ! حالا نمیدونم به خاطر اینه که جاش عوض میشه یا به خاطر آدمهاییه که میبینه. مامان میثم و حوریثا و دیگرانی که بچه کوچیک دارید میشه بگین این حالت مریمناز طبیعیه یا نه؟
فهمیدم که کارم خیلی سخت خواهد بود برای اینکه بتونم انشالله الگوی نسبتا ثابتی براش بسازم.


ریحانه

1388/5/12 12:54 ب.ظ


ورزش در طول دوران بارداری معجزه می‌کند. روحیه را تقویت، خواب را بهبود بخشیده و آلام و دردهای دوره بارداری را کم می‌کند. همچنین با تقویت عضلات و ایجاد استقامت، شما را برای زایمان آماده می‌کند و پس از به دنیا آمدن بچه بازگشت اندام شما به حالت اولیه را آسانتر می‌سازد. یک ورزش ایده آل باعث می‌شود قلب شما خوب پمپاژ کند و شما را انعطاف پذیر نگه می‌دارد، وزن را کنترل می‌کند و بدون ایجاد استرس بیش از حد برای شما یا بچه، ماهیچه های شما را آماده می‌کند. این فعالیتها معمولاً خطری برای مادرهای چشم براه ندارند، گرچه برخی از آنها را نمی‌توانید در ماههای آخر بارداری به کار ببرید. حتماً قبل از اقدام به هر گونه ورزشی با مشاور سلامتی خود مشورت کنید.

قلب و عروق
پیاده روی : یکی از بهترین ورزشهای قلب و عروقی برای زنان باردار، پیاده روی است که بدون اذیت زانوها و مچ پا، اندام شما را متناسب نگه می‌دارد. همچنین ورزشی است آسان که در هرکجا می‌توان آن را انجام داد، نیاز به هیچ نوع وسیله‌ای به جز یک جفت کفش راحتی ندارد و هیچ خطری در طول نه ماه بارداری ایجاد نمی‌کند.

شنا : مشاورین سلامت و متخصصین بدنسازی از شنا به عنوان بهترین و بی‌خطرترین ورزش برای خانمهای باردار استقبال می‌کنند. شنا به دلیل اینکه هر دو گروه ماهیچه‌های بزرگ (بازو و پا) را ورزش می‌دهد، بسیار ایده آل است، سیستم قلبی ـ عروقی را بهبود می‌بخشد و به خانمهایی که منتظر فرزند هستند اجازه می‌دهد علی رغم وزن اضافی دوران بارداری احساس سبکی بکنند.

ایروبیک سبک : یک نکته‌ی خوب در مورد کلاسهای ایروبیک این است که شما می‌دانید که در یک زمان مشخص و منسجم دارید ورزش می‌کنید و اگر به کلاس خانمهای باردار بروید از رفاقت با دیگر مادران آینده لذت برده و از اینکه هر حرکتی برای شما و بچه اتان بی خطر است قوت قلب می‌گیرید.

انعطاف پذیری و قدرت
یوگا : یوگا می‌تواند به ماندگاری کشش ماهیچه کمک کرده و با هر تأثیر اندکی بر مفاصل، شما را انعطاف پذیر نگه می‌دارد. حتماً برای ورزش قلب، یوگا را نیز به برنامه پیاده‌روی و شنای خود اضافه نمایید.

حرکات کششی : حرکات کششی برای آرامش و رو فرم نگه داشتن بدن و جلوگیری از فشار آمدن به ماهیچه بسیار خوب است. برای تکمیل ورزش، به ورزشهای قلب و عروقی خود کشش را نیز اضافه کنید.
تمرین وزنه برداری : اگر تا کنون تمرین وزنه برداری، قسمتی از حرکات ورزشی شما بوده، نیازی نیست آن را کنار بگذارید، گرچه خانمها باید میزان وزنه ای را که بر می‌دارند کم کنند. شما می‌توانید برای اطمینان از اینکه هنوز خوب ورزش می‌کنید، تکرار و تمرین بیشتری داشته باشید. اگر مراقبت های لازم را انجام دهید و از تکنیک خوبی استفاده کنید ( حرکت آهسته، حرکات کنترل شده )، تمرین وزنه‌برداری شیوه‌ی بسیار خوبی برای کشش و تقویت ماهیچه‌های شماست.


مامان میثم

1388/5/12 1:12 ب.ظ


ریحانه جان دستت درد نکنه مطالب مفیدی بود ان شالله برای بعدی حتما ازش استفاده میکنم حوریثا جون فکر کنم المان زندگی میکنی ...واقعا همینطوره که میگی ...من از خیلیها این مسئله رو شنیدم اما واقعیتش رو بگم تا از زبون یه نفر مورد اعتماد مثل شما نشنیده بودم خیلی باور نمیکردم .... اما همین مسئله رو به شکل ضعیفش ما تو ایران داریم ...ببین مثلا وقتی میثم از وقتی چشم باز کرده خانومای اطرافش ( تو خانواده )‌همه رو محجبه دیده ... اما وقتی وارد جامعه میشه مدلایی رو میبینه که مامانش حتی تو خونه اونجوری نمیپوشه ...نمیدونم چقدر با اوصاع الان ایران اشنایی داری ...این مسئله خصوصا برای پسرایی که تو محیط مذهبی رشد کردن سختتره ....مثلا من به همین علت و به دلیل اینکه همون قدر که شنیدن اصوات از کودکی (‌هرنوع صوتی) بر بروی فرزند تاثیر میزاره ،‌ دیدن تصاویر هم تاثیر گذاره ؛ سعی میکنم میثم رو با خودم به محیطهای کاملا زنانه مثل استخر یا تالارهای عروسی ( جاهایی که خانوما کمتر از حد معمول پوشش دارن )‌نبرم ...چون معتقدم همین تصاویر هم میتونه روش تاثیر بزاره علاوه بر اینکه استادم همیشه میگفت دیدن اهل گناه خودش بر روی روحیه معنوی انسان تاثیر گذاره ................................. اما همه این حرفا رو گفتم اینم بگم که تنها چیزی که تو این فضای مرداب گونه منو آروم میکنه تو تربیت میثم ؛ این حرف مامانمه که میگفت ما بچه های دورانطاغوتیم بدتر از این چیزی رو که شماها تو خیابونا میبینید ما تو کوچه پس کوچه های شهر میدیدم اما هیچ کدوم نتونستن تو ایمان قلبی ما تاثیر بزارن و نه تنها ایمانمون سست نشد بلکه روز به روز از این جور چیزها متنفر تر میشدیم ....و همه اینا را مدیون تربیت صحیح دینی پدر ومادر شون میدونن ....و اینکه ریشه پاک نمیزاره شاخه خشک بشه


دوقلوها

1388/5/12 3:14 ب.ظ


ممنون از مامان میثم عزیز. بدون شک توی تمام این کلوبها اینجا از همه جا مفیدتره. جاهای دیگه سوال و جوابهای کاربردی ندارند (البته برای من) چون بیشتر به قبل از زایمان مربوط میشه ولی من دنبال سوالهای تربیتی میگردم. دوقلوها تو سنی هستند که خودم یک دنیا سوال برای مقابله یا راه حل برای کارهاشون میگردم و باوجود این همه کتابی که خوندم بازم گاهی وقتا به کلافگی میرسم. ان شاءا... یکبار هم موضوع هفته اختلاف رفتاری بین بچه ها باشه تا منم کلی راهنمایی بگیرم ازتون.
درمورد موضوع الان هم من با مامان میثم موافقم که درون خانواده هرچقدر مسایل دینی و اعتقادی محکمتر باشه و سرسری نباشه بچه ها در هر محیطی که قرار بگیرند ارزشهای ایمانیشون رو حفظ میکنند. من خانواده هایی رو میشناسم که خانمهاشون یکسره مسجد و روضه و هیات میرن و یک چشمشون هم پیداست و حتی به مانتوهایی با دیده بد نگاه میکنند اما بچه های خودشون تا به شهر دیگه ای میرن چادر برمیدارند و رفتارهایی مخالف با شان خانواده اشون نشون میدن. همیشه هم برای من جای سوال بوده که این مادر چطور نتونسته این مفاهیم اسلامی و دینی رو به دخترش یاد بده؟ و خیلی هم دلم میخواد بدونم چکار باید کرد تا بچه ها این مسایل رو چنان حس کنند که در هیچ محیطی تغییر اخلاق ندن؟
درضمن تا یادم نرفته ریحانه جون بهت بگم که دوقلویی در فامیل همسر من خیلی زیاده اما من از طریق میکروانجکشن باردار شدم (چون شوهرم کمی مشکل داشت) البته در فامیل ما هیچ کس اینو نمیدونه و مثل یک راز میمونه برای ما دوتا و خوشبختانه خداجون هم اینطوری رازمون رو نگه داشته که همه فکر میکنند ارثی بوده. بازم خدا رو صدهزار بار شکر.


حوریثا

1388/5/12 4:07 ب.ظ



مسیحا جان جواب رو مامان میثم داد.
دوقلو جان خدا حفظشون کنه برات .مجاهدتیه دوقلو بزرگ کردن.خدا تئفیقت رو بیشتر کنه.
اره مامان میثم جان حق با شماست. برای همینه که من فکر میکنم اینجا فقط تضاد کمی پررنگتره و گرنه تضاد تو ایران هم هست.


باران

1388/5/12 5:24 ب.ظ


سلام
از تبریکای تولد همه تون بی نهایت ممنونم.خوشحالم که موضوع جدید رو شروع کردین.به تازه واردینم خوشامد میگم.پستای امروز هم خیلی مفید بود.ممنون از حوریثا جون.واقعا اینکه گاهی اونا دین رو از ما بهتر رعایت میکنن باعث تاسفه.اما یه چیز خوبی که خارج داره اینه که میدونی اینا مسلمون نیستن.یادمه تازه که وارد دانشگاه شده بودم اینقدر گیج بودم که داشتم دیوونه میشدم.تو خانواده دیده بودم خوبیها همه یه طرفن و بدیها یه طرف.الان تو ایران چنان مرز خوبیها و بدیها قاطی شده که واقعا نمیشه هیچکسو از رو ظاهر قضاوت کرد.اومدم دانشگاه دیدم تا دیروز تو ذهنم بود که آرایش کردن واسه دختر اونم جلوی نامحرم خیلیییییییییییییی گناه داره ارتباط با نامحرم از اون بیشتر،مانتوی تنگ پوشیدنو که دیگه نگو....خوب تو ذهنم نسبت به این آدما گارد گرفتم که 95 درصد کلاس هم اینطوری بودن.بعد دیدم این آدما جلوتر از من میدون واسه نماز،زودتر از من پا میشن واسه سحری،بعضی هاشون نماز شب خونن!بعضی هاشون جایی که غیبت باشه از مجلس بلند میشن....باور کنین اونقد قاطی کرده بودم که به همه مبانی اعتقادیم شک کرده بودم.دقیقا دو سال طول کشید که تونستم خودمو پیدا کنم و همه چیزو توجیه کردم و دنبالش رفتم و بخصوص مامانم که دبیر معارفه کچل کردم تا خلاص شدم.میگم کاشکی خیلی زودتر مامانم در این موردااگاههم میکرد تا شاید خیلی از راها رو نمیرفتم اینقدر حرف دارم واسه گفتن که الان وقت ندارم بنویسم چون باید برم واسه یکی از همین دوستای این مدلیم که بقول خودش فقط حجابش میلنگه!پاورپوینت پایان نامشو درست کنم.قول میدم فردا بحث قبلو جمع بندی کنم.


مسیحا

1388/5/12 5:45 ب.ظ


مامان میثم
مامانتون عجب جمله ی قابل تاملی رو گفتن راجع به بچه های دوران طاغوت!!!!! بچه ها جدا بیاین فکر کنیم .... زمان شاه که محیط خیلی داغون بود و تلویزیون همه چیز نشون میداد امابچه هایی که تو اون محیط رشد کردند همونهایی بودند که رفتند جنگیدند اون هم با اونهمه اعتقاد و ایمان !!!!!!!!!!!!!!!!!! خیلی عجیبه نه ؟؟؟
حالا مقایسه کنید با بچه های جمهوری اسلامی !!!!!!!!!!


سارا

1388/5/12 6:49 ب.ظ


سلام
مسیحا جان این اصلا عجیب نیست . جوون رو نمیشه تنها از رو ظاهرش شناخت . خیلی ازون جوونای زمان طاغوت هم رو مد بودن حتی تو راپیماییاشون جوونایی بودن که لباسای رو مد پوشیدن با تیپای مد اون زمان. از کجا میدونی اگه الان جنگ بشه همین جوونای جمهوری اسلامی نرن بجنگن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مگه ما جوونای جمهوری اسلامی نیستیم؟؟؟؟؟؟؟ اکثر این جوونا ذاتشون بد نیست اما خانواده هاشون خودشونو اینقدر درگیر کردن که وقتی برای بچه هاشون ندارن

پس حرف مامان میثم درسته مشکل از بعضی خانواده ها هم هست همه چیزو گردن جامعه نندازیم . ماخودمونیم که جامعه رو میسازیم ........
اون خانومی که مامان دو قلوها میگه هر روزپامیشه میره روضه و دوره ی قران اگه همه چیزش به اندازه بود اگه بجای اون کنار دخترش کنار پسرش مینشست قرانشو میخوند و و بجاش همراه بچه هاش میرفت گردش اگه کناربچه هاش بود باهاشون دوست بود میتونست اون مفاهیمو به بچه هاش یاد بده وقتی کنارشون نیست نباید انتظار زیادی داشته باشه .همه چیز در حدش خوبه وقتی به جوون میگیم حجابتو رعایت کن باید مثل یه دوست بهش بفهمونیم چرا باید حجابشو رعایت کنه


مسیحا

1388/5/12 8:22 ب.ظ


سارای عزیز

با توجه به موضوع بحث ( تاثیر محیط بر تربیت) به نظر من کمی عجیب میاد... شایدم من اشتباه میکنم !!!


13 مرداد 1388



حوریثا

1388/5/13 12:24 ق.ظ


خب فکر می کنم منظور دوقلو جان و سارا جان اینه که دنیای بیرون فقط وقتی میتونه فرزند ما رو تغییر منفی بده که ما تو خونه کم گذاشته باشیم. و این به نظر من کاملا منطقی میاد.
مسیحا جان ما اینجا تغییر محیطمون خیلی کمه. ما ارتباطهای محدودی داریم و هر چند ماه یک بار ممکنه مهمونی بریم. اما وقتی مهمون داریم به شدت هیجانزده میشه و سعی می کنه با خنده و فعالیت نظر مهمون رو جلب کنه! تو خیابون هم تقریبا از هر کی خوشش بیاد با داد و هوار نظرش رو جلب می کنه! شاید منظورت رو خوب متوجه نشدم.



صبا

1388/5/13 9:51 ب.ظ


با سلام. من مامان علی کوچولو هستم. پسرکم فردا 3 ماهه میشه. خوشحال میشم با کمک هم برای تربیت دینی بچه هامون تلاش کنیم. یه توصیه: وقت خوابوندن و شیر دادن بچه ها براشون آیه نور بخونین.
2740
14مرداد 1388



مسیحا

1388/5/14 12:21 ب.ظ


سلام مامان جان
موضوع اینه : تاثیر محیط بیروون بر تربیت فرزندامون


ماه پیشونی

1388/5/14 3:03 ب.ظ


سلام سارا جون. مرسی عزیزم از اظهار لطفت. امیدوارم همه ما انسانها همونجور که داریم ظاهرمون رو تغییر میدیم بتونیم باطنمون رو هم تغییر بدیم.
من دارم نهایت سعیم رو میکنم که به این موضوع برسم و خدا رو شکر خدای مهربونم هم داره برام سنگ تموم میذاره. شاید باور نکنی اما هر روز که لای قرآن رو باز میکنم یک گام جدید از گام هایی رو که باید بردام رو بهم نشون میده و به معنای واقعی هدایتم میکنه.
مسیحا جون سلام . خانومی من با چادر ملی مخالف نیستم اما تا به حال دیدم خانمهایی که سرشون میکنند تا حدی برجستگی های بدنشون معلوم میشه.


باران

1388/5/14 5:41 ب.ظ


مبحث سوم: تربیت اقتصادی(3/5/88)

مهسا: سلام بچه ها اخرین مطلب مامان میثم نوشته بود بحث پیشنهادی منو شروع کنیم یه بار دیگه موضوع بحث رو میگم چکار کنیم فرزندمون رو هم تو محرومیت بزرگ نکنیم هم ایده ال بزرگ کنیم وباعث نشیم با داشته های بی موردی که براش فراهم میاریم دچار غرور کاذب نشه من همیشه این مشکل را هم با خودم هم همسرم داریم دختر من هنوز به سنی نرسیده از ما درخواست انچنانی داشته باشه ولی ما هم با این که هیچی کم نداره کوچکترین چیزی که ببینیم براش جلب توجه می کنه بدون اینک بهانه بگیره که میخوام براش فراهم می کنیم نمی دونم روشمون درسته یانه -


مامان میثم: سلام مهسای گلم ... بحث خیلی خیلی خوبیه ... من دراین مورد قبل و بعد از بارداریم خیلی فکر کردم و تصمیمی که گرفتم ااین بود : نمونه میگم تا کاربردی باشه ...مثلا من برای میثم اسباب بازی زیادی نگزفتم فقط چند تا بازی هوش گرفتم ..اما دیگران خیلی براش اسباب بازی میارن ...با خودم تصمیم گرفتم اگه مثلا روزی میثم از من ماشین خواست بهش بگم باید ماشین قبلیت رو به یه نفر هدیه بدی تا این رو برات بخرم وگرنه کسی که ماشین داره چرا باید دوباره ماشین بخره ؟ بچه با خودش دودوتا چهارتا میکنه :‌اگه اون ماشین رو خیلی دوست داشته باشه که نتونه اون رو به کسی هدیه بده از خیر خرید ماشین جدید میگذره اگر هم بتونه هدیه بده روحیه هدیه دادن براش تقویت میشه و خونه هم نمایشکاه اسباب بازی نمیشه


مهسا: اینم نظر خوبیه یه موقع هم بحث سر مسائلیه که بچه می تونه اون وسیله رو نداشته باشه ولی چون بودجه خانواده اجازه می ده می بینی خیلی وسایلی رو داره که بیشتر بچه ها ندارن داشتن این وسایل چطور


باران: سلام مامان میثم جون.مثل شما که قبل بارداریت به این موضوع زیاد فکر کردی منم الان که سرم شلوغ کارای فیزیکگی بچه نشده به تربیتش زیاد فکر میکنم.پیشنهاد خیلی خوبیه ولی اگه بچه تو سن لجبازی باشه حرف منطقی سرش نمیشه.اگه لجباز نباشه خیلی خوبه.من یه پسردایی کوچولو دارم مامانش واسه هر چیز نسبتا بزرگی که میخواد یه کاغذ برمیداره و واسه کارای خوبش توش مثبت میذاره و واسه کارای منفی یه مثبتشو پاک میکنه به نسبت چیزی که میخواد باید تعدادی مثبت داشته باشه.اینجوری بچه یاد میگیره واسه چیزی که مکیخواد زحمت بکشه و اینکه هر چی بخواد همون لحظه به دست نمیاره و دیگه اینکه وقتی با زحمت به دستش آورد هم بیشتر دوسش داره هم از داشتنش لذت میبره و قدرشو میدونه. باید بگم وضع مالیشون خیلی خوبه و هر چی بخواد میتونن بخرن ولی با این روش دارن مدیریتش میکنن.تو سنین بالاتر که بچه مهد یا دبستان میره میشه نمره رو هم به این برنامه اضافه کرد.من یادمه خودم واسه هر 20 یه دوتومنی از بابام جایزه میگرفتم


مهسا: از یه ور فکر میکنم داشتن هر وسیله ای برای بچه ها میتونه غرور کاذب ایجاد کنه از یه طرف دیگه بچه به سنی میرسه که فکر میکنه نداشتن یه وسیله محرومیت نگه داشتنه. به نظرت درسته پول به خاطر نمره. اصلا بچه رو شرطی بزرگ کردن درسته


باران: تو زندگی همه چی شرطه مگه جز اینه؟این یه تشویقه.اینطوری یاد میگیره در قبال زحمتی که میکشه پاداش میگیره. من که خودم اینجوری بزرگ شدم خیلی راضیم(چشمک)مگه میتونی از سیستم تنیبه وتشویق واسه بزرگ کردن بچه استفاده نکنی؟این یه اصل روانشناسیه مگه نه؟


مامان میثم: ببخشید که این همه اومده الان همشو پاک میکنم درمورد اینکه بچه شرطی بشه یا نه فکر میکنم برای همه چیز خوب نیست برای چیزایی باید شرطی بشه که ارزشش رو داشته باشه ... برای وسایل گرونقیمت که لازم هم نیست : مثلا از این ماشین شارژیا ..خودمن خیلی دوست دارم برای میثم بخرم خب امکانش هم وجود داره منتهی با خودم میگم اگه بخوام وسیله ای رو قبل از درخواست خودش براش بخرم نه اونقدر براش ارزشمند میشه که قدرشو بدونه و نه اونقدر براش جذابیت داره ... من یه عمو دارم که روند تربیتی بچه هاش رو میپسندم ..درمورد این موضوع اینطور رفتارمیکنه :‌گاهی اوقات بدون درخواست دختر و پسرش براشون هدیه میخره بدون دلیل ..میگه دییدم قشنگه به تو میاد برات خریدم ...گاهی هم خودشون رو میبره و ازشون میخواد برای خودشون اسباب بازی یا لباس انتخاب کنن ...اینجوریه که بچه هاش هیچ وقت حرص خرید ندارن .. اما هدیه هایی رو که میخره خیلی بزرگ و گرون نیستن هدیه ای بزرگ و وسایل قابل توجه وقتی خریده میشه که بچه کارشایسته ای کرده باشه مثلا اینکه بگیم اگه امروز گریه نکنی اون عروسک رو برات میخرم کار اشتباهیه چون بچه میفهمه که برای بدست اوردن عروسک فقط نباید گریه کرد ...درصورتی که یه شرط بزرگتر باید براش تعیین کنیم تا ارزش داشته باشه

باران: اینم خیلی خوبه ولی منظورم از شرط واسه چیزای با ارزش بود

داوودی: سلام من رو هم به جمع خودتون بپذیرید لطفا. من فقط اینو میدونم که بچه نباید هر چی میبینه و می خواد براش فراهم بشه. باید بفهمه برخی چیزها دیرتر و برخی اصلا به دست انسان نمی رسه و باید تحملشو زیاد کنه.ولی خب از اونطرف اگه واقعا بچه یه چیزی رو دوست داشته باشه خوبه براش تهیه بشه. من خودم از بچگی یه اسباب بازی هایی رو می خواستم یا ارزوی یه چیزایی رو داشتم که فراهم نشد هنوز ته ذهنم مونده و دلم نمی خواد برای بچه ام چنین حسرتی باقی بمونه.

حوریثا: من از کودکی خودم این تجربه رو دارم
خیلی خیلی من و خواهرم طلب اسباب بازی نمی کردیم
مادرم یک جعبه اسباب بازی داشت که طبق شرایط و با توجه به رفتار ما بهمون هر از گاهی یکیش رو جایزه می داد
ما رو اسباب بازی فروشی نمی برد
اما اون اسباب بازیهای واقعا انگشت شماری رو هم که ازش خواستیم مثل یه پیتی پیتی بنگ بنگ و یه خونه/چادر رو هرگز زیر بار خریدنش نرفت. راستش من الان احساس می کنم مشکل زیادی ندارم اما همیشه فکر می کردم بچه رو نباید به اسباب بازی فروشی برد. حداقل تا یک سنی که معنی حرف ما رو خوب بفهمه. اینطوری ما می تونیم اسباب بازیهای مناسبش رو براش خودمون تهیه کنیم و نه هر چی که او هوس می کنه اما حالا گویا باید در این مورد تجدید نظر کنم. تعیین یک بودجه مشخص هم در ماه به قاعده مند شدن خواستهای بچه ها کمک می کنه. من وقتی بزرگتر بودم روزانه مبلغی رو از مادرم می گرفتم که هر چیز مازاد بر نیازهای روزمره ام رو خودم باید با اون تهیه می کردم. من پولهامو جمع می کردم برای خرید کتاب و برای خرید لوازم نقاشی هم مرحوم پدرم به دادم می رسید
نظر مادرم این بود که هرچی بچه میخواد رو نباید بهش داد خصوصا اگر اون بچه من بودم!


سارا: سلام بحث جالبیه
منم به این موضوع فکر کرده بودم به نظر من اینکه بعضی چیزارو در قبال کار خوب جایزه بدیم اصلا اشتباه نیست اصلا هم به معنای شرطی شدن نیست کافیه به بچه بفهمونیم جایزه ی بعضی کارای خیلی خوبو فقط خدا میتونه بده و ضمنا بعضی کارا هم جز وظایفشه . تشویق و تنبیه از اصول روانشناسی هستند

باران: یه فامیلی داریم که یه مغازه لوازم التحریر داشت میگفت یه روز یه خانواده با ماشین مدل بالا اومدن پدر و مادر و یه دختر پسر کوچولوی دبستانی.میگفت کاملا واضح بود که از نظر مالی مشکلی ندارن ولی پدر مادر کنار استاده بودن بچه ها با وسواس جنسا رو برمیداشتن نگا میکردن قیمت میکردن با هم مشورت میکردن .برام جالب بود از والدینشون پرسیدم قضیه چیه؟گفتن ما واسه بچه ها یه بودجه اول مهر اختصاص دادیم اونم دادیم دست خودشون.میتونن هر چی میخوان خودشون با مدیریت انتخاب کنن ولی باید به سقف بودجه شونم توجه کنن.اینطوری بچه مدیریت اقتصادی و استقلالو از همون اول یاد میگیره. شوهرم به نسبت سنش خیلی پخته تره.میگه یه بار وقتی 10 سالم بود بابای خدابیامرزم خرجی یه ماه خونه رو داددستم!دورادور مواظبم بود ولی میگفت انگار تو اون یه ماه چند سال بزرگ شدم و فهمیدم چقدر از چیزایی که میخوایم غیر ضروریه.گرچه اینا واسه بچه های بزرگتره ولی فکر کنم بشه یجورایی به بچه ها هم مدیریتو قدم به قدم یاد داد

مهسا: بچه ها سلام من نظر همتونو به نوعی قبول دارم ولی محیط هم این وسط نمی ذاره ادم یه روش تربیتی خاصی پیش بگیره من چند روز پیش تو مطب دکتر دیدم یه بچه ای داره با موبایل بازی می کنه پدر دیگه ای بابچه اش ارام در گوشه ای دیگر نشسته بودند پدر دیگری که عاجز ار ارام کردن کودک خود بود می خواست با موبایل فرزندش را ارام کند حال اون پدره هم که بچش اروم بود و هیچ بهانه ای نمی گرفت برای اینکه بچش از اون دو تا بچه دیگه کم نیاره سریع بدون تقاضای بچش موبایل بهش داد نمی تونم بفهمم کارش درست بوده یا نه

باران: نمیدونم شاید حرفم شعارگونه باشه ولی شما مامانا که تجربه دارین میشه بچه رو طوری با مناعت طبع بزرگ کرد که هر چی دید دلش نخواد؟یکمم مشکل از خودمونه خوب وقتی هنوز بچه موبایلو نخواسته چرا بهش میدن؟

مهسا: باران جان ایشا... مادر میشی میبینی تربیت بچه اگه فقط با یه نفر سر کار داشت شاید راحت بود ولی در برخورد با رفتار پیش بینی نشده خارج از اراده خودت بعضی وقتا واقعا ادم می مونه انگار باید همه را از نو ادب کرد. منم همش از اون روز دارم کارشو تحلیل میکنم یه بار محکومش می کنم یه بار تائید

باران: میشه دلیل تاییدشم بگی؟من دو تا دایی دارم یکی وضعش خیلی خوبه یکی زیاد تعریفی نداره.اونیکه وضعش خوبه به همه خواسته های بچش تن نمیده همونکه گفتم برای بچش مثبت میذاره.اتفاقا اون قضیه مربوط به در خواست بچه واسه خرید موبایل بود!اینیکی داییم با اینکه تو تنگناست بچه هر چی میخواد فوری خودشو به آب اتیش میزنه تا بخره واسش موبایلم خریده با اینکه6 سالشم بیشتر نیس.بعد فکر کن چی شد؟یبار که از جلوی مغازه اسباب بازی فروشی رد میشدن جیغ و داد وگریه راه انداخته بود واسه یه موبایل اسباب بازی! راس میگی محیط خیلی موثره.و هماهنگ بودن پدر ومادر که رشته های همو پنبه نکنن

مهسا: مثلا شاید اون پدر قبلا در این مود خیلی سخت گیری کرده و می دونسته بچش جرات درخواست نداره حالا می خواسته یه جوری جبرانش کنه البته گفتم من تاییدش نمیکنم من دخترم رفته تو 23 ماه مثلا من خیلی به تغذیهاش اهمیت میدم تنقلات بیرون اصلا بهش نمیدم اما یه موقع توی جای عمومی مثلا مطب یه بچه داره پفک می خوره دختر منم نا خواسته بهانه میگیره ومامان بچه هم سریع به دختر من تعارف میکنه من در این موارد سخت نمیگیرم که مثلا نذارم بخوره با اینکه میگم خودم هیچ وقت نمی ذارم بخوره ولی خوب تا بتونم حرص میخورم نمی دونم درسته یا نه

آیه: مطالب رو خوندم دستتون درد نکنه خیلی خوب بود خیلی از حرفا زده شد...........
حضرت امیر تو نهج البلاغه میفرماید(نقل به مضمون)نهال هایی که کنار اب روان هستن نازک وزود شکننده هستند اما اوناییکه در بیابونای کم اب رشد میکنند نسبت به شکستن و.....مقاومتر هستند مثال ادمها...........
ما هر چقدر هم بخواهیم سعی کنیم نمیتونیم به همه خواسته های بچه ها جوابگو باشیم پس راه درست اینه که اونا رو از لحاظ روحی طوری بار بیاریم که غنای ذاتی داشته باشن تا وقتی بزرگ هم شدن نشن مثل خیلی ادم بزرگا که هیچ وقت چشمشون از خرید سیر نیست.درسته ما تو دنیایی زندگی میکنیم که همه سعی دارن بیشتر داشته باشن تبلیغات هم که ماشالله امون نمیده......شاید فکر کنیم خلاف جریان اب شنا کردن خیلی سخته وشاید ناممکن اما .....اگه بدونیم اخر عاقبت افتادن تو این مسیر غرق شدنه اون وقت چی ایا با تمام وجود سعی نمیکنیم راه درست رو بریم وحتی تو این مسیر دست چند نفر دیگه رو هم بگیریم...........باور کنیم میشه .......اگه برنامه هایی هست که کل دنیا رو به سمت خاصی ببره اما با اعتقادمون به عزیزی که همیشه مراقب ماست وبرامون دعا میکنه میتونیم با هم همراه بشیم وگل هامون رو اونجوری که ایشون میپسنده تربیت کنیم..........
تجربه خودم ن این بوده که اگه پدر مادر خودشون اهل بریز بپاش نباشن وهر چیزی رو بر حسب نیازشون بخرن بچه ها یاد میگیرن .وقتی ببینن ارزش ادما به چیزای دیگس ومادیات نمیتونه ادم رو ادم !!!!!!!کنه به تنهایی............
وقتی دستشون رو میگیریم میبریم با کسانی اشنا بشن که خیلی خیلی از خودشون کمتر دارن وحوایج اولیه اونها هم تامین نیست............اون وقت خیلی راحت پسر م تمام پس انداز چند ماهش رو میخواد صدقه بده..........
من فکر میکنم نیت ادم خیلی تو زندگیش اثر گذاره.....
من دیدم پدر مادرایی رو که کمبود های بچگی خودشون رو میخوان در بچشون ارضا شده ببینن واز بچه بینوا موجودی میسازند که از به دست اوردن هیچ چیز لذت نمیبره چون حتی قبل از طلبش اون رو داشته ................من بچه ای رو دیدم که اصلا به هدیه ای که میگیره حسی نداره ذوقی برای باز کردن کادوی اون که حتی ببینه چیه و اون رو یه جا پرت میکنه ومیره ...........
دنیای امروز از خیلی از راهها بچگیه بچه هامون روازشون گرفته اینم یکیشه...ذوق داشتن یه مداد نو حتی برای یه بچه عالمی داره .....
اگه همه چیز باشه جایزه چه معنی میده ......
در مورد شرطی شدن بین علمای روانشناسی هم اختلافه .پس باید دست به عصاتر در این مورد قدم برداشت درسته باید مراقب شرطی شدن ومادی شدن بچه ها بودا ما به عنوان چاشنی تربیت لازمه یه جورایی بچه رو ترغیب کرد .........
از این روش تبشیر قران هم استفاده کرده بشارت بهشت ونعم اخروی به پاداش کار نیک....البته مرتبه بالاتر همونه که حضرت امیر میفرماید از عبادت تجار بگذریم وبه عبادت عشاق برسیم که حتی اگر این بشارت ها هم نبود خدا رو به خاطر خداییش عبادت کنیم!!!!!!!!!
من خودم همیشه از این روش استفاده نمیکنم وخیلی از اوقات جایزه رو غیر مادی قرار میدم مثلا یه کاری که دوست دارن باهم انجام بدیم یا یک ساعت وقت اضافه در اختیارشون باشم یا حتی یه نگاه سرشار از رضایت........






باران

1388/5/14 6:09 ب.ظ


میان بحث اول:چادر
ماه پیشونی: سلام به همه مامانای گل. من مدت 1 ماهه که تصمیم گرفتم نوع حجابم رو چادر قرار بدم. قبلا هم بی حجاب بودم و تقریباً بلد نیستم چادر سرم کنم.می خوام چند تا سوال در مورد نحوه حجاب و محافظت از اون از شما مامانای چادری بپرسم که کمتر دچار مشکل بشم.
عده ای وقتی می بینند من چادری شدم دائماً میگن اگه بچه دار شی نمی تونی . باید چادرت رو برداری، بابچه خیلی سخته و ....! حالا سوال من اینه شما وقتی مهمونی میرین یا مهمون براتون میاد چه جوری هم چادر سرتون می کنید هم نی نی هاتون رو نگه میدارین؟
فقط خواهشی که دارم نگید با مانتو هم میشه حجاب کامل داشت که خودم با این نظر کاملا موافقم. ولی بنا به خواسته قلبی ام چادر رو انتخاب کردم.
در زمن جایی رو میشناسید که روسری های مخصوص زیر چادر که هم زیبا و هم مناسب باشند رو بفروشه؟بیشتر چه جور روسری هایی برای زیر چادر خوبند؟(از نظر جنس)

مامان میثم: ماه پیشونی عزیز ...من تا قبل از بچه دارشدنم چادر معمولی میپوشیدم اما از وقتی پسرم به دنیا اومده هر زمان که خودم به تنهایی بخوام برم بیرون چادری سرم میکنم که آستین داره و مدلش طوریه که لازم نیست زیرش روسری بپوشی و یا حتی مانتو بپوشی ...اسم چادرش جلابیب هست ... من از نمایشگاه قران پارسال خریدم میدونم که امسال هم غرفه دارن ..اما تو شهر ری هم دیدم ..برای کسی که بچه داره این چارد خیلی خوبه ...از چارد ملی به مراتب بهتره ... دیگه اینکه برای زیر چادر هر نوع روسری میشه پوشید اما بهتره که جنسش ساتن یا مثال اون نباشه که چادر دائم لیز بخوره ....گرچه اگه چادرت کش داشته باشه هم راحت تری هم از سرت نمی افته ...من جای خاصی رو بریا روسری زیر چادر نمیشناسم آخه همیشه از همین روسریای معمولی استفاده کردم ... ان شالله تو تصمیمی که گرفتی موفق باشی

باران: سلام عزیز دلم چقدر چقدر و چقدر ذوق کردم!واقعا بهت تبریک میگم من 8 سالم بود که شب تاسوعا از شلوار بابام آویزون شدم که برای مراسم فردا میخوام چادر مشکی بپوشم.یادمه ساعت 10 شب بود و بابام که خیلی خوشحال بود منو برد بازارای نزدیک حرم(مشهد)و بهترین نوع چادر مشکی رو برام خرید.مامانمم تا صبح بیدار موند واونو برام دوخت گرچه موافق چادر پوشیدنم از اون سن پایین نبود.تو همه این سالها اعتقاداتم خیلی بالا و پایین شده ولی هیچوقت به برداشتن چادرم فکر نکردم چون بقول سهیلا آرین این تاج بندگیمه.بهت تبریک میگم تو جو فعلی که خیلی علیه حجاب برتره چادر رو انتخاب کردیوحضرت زهرا(س)شفیعت باشه ایشالا.من نی نی ندارم ولی خوب 6 سال تو ارومیه دانشجو بودم و بنظرم اگه نی نی نداری حتما جنس چادرت حریراسود سبک باشه که برای تازه کار ها خیلی عالیه.زن داداشم که نی نی داره( اونم دوتا) چادرملی داد براش دوختن چون چادرملی های بازار خیلی تنگن در ضمن برای تو خونشم داده یه چادر ملی رنگی دوختن.من خودمم تو هر شرایطی حتی جلوی برادر شوهرم که شهرستانن و مثلا یه ماه میریم اونجا میمونیم وتو یه خونه ایم چادر سرم میکنم.فامیلای شوهرم خیلی بهشون برمیخوره آخه کردن و ای چیزا رو تو فرهنگشون ندارن!میگن تو داری با چادر پوشیدنت به مردای فامیل ما توهین میکنی!ولی من اهمیت نمیدم.تو هم قوی باش.راستی برای روسری زیر چادر که حتما باید نخی باشه میتونی از طلق روسری استفاده کنی که خیلی شکیل تر وامیسته.بوووووووووووووووس



مامان: ماهپیشونیه عزیز. امیدوارم موفق باشی منم 8 یا 9 ماهه که چادر سرم می کنم و جالب این بود که همه فکر می کردند باردارم! من کلاس قران میرم و بعضی از اقوام به تمسخر می گن مگه بیسوادی که کلاس قرآن میری؟! ان شالله تو از این فامیلهای با مزه نداشته باشی بعضی وقتها دل آدم میشکنه

الهه: سلام ماه پیشونی جون

راستش منم چادری نبودم، از بهمن 85 به طور بسیار اتفاقی احساس کردم که دیگه وقتشه چادر سر کنم و به آرامش برسم..
قبلا مانتویی بودم و مانتوهام بلند تا مچ پا و روسری هام همه عرض 120 بود که بیشترش رو مامانم از سوریه آورده بود..
بعد از چادر سر کردن دیدم میشه از روسری های کوچکتر استفاده کرد، فقط متأسفانه اکثر روسری ها خیلی کوتاه و بسیار سُر هستند و روسری نخی مناسب بسیار کم پیدا میشه...
در مورد حجاب در منزل هم بسته به خودته، مثلا من اوایل توی خونه مثل قبل مانتو رنگی بسیار بلند میپوشیدم. گاهی توی بعضی از جمعها هم چادر سر میکردم ولی انصافا برای ما تازه کارها بسیار سخته...
خلاصه الان بسته به شرایط و نوع مهمانها و خلاصه خیلی از چیزها اینطوری لباس خونه رو تنظیم میکنم، مثلا جلوی بعضی از مهمانها قطعا چادر سرم میکنم، ولی جلوی بعضی نه!! همون مانتو و روسری بلند که کاملا هم پوشیده هست و دست کمی از چادر برای من نداره..

از اول هر طور برنامه ریزی کنی همونطوری جا می افته..
از دوستان خانوادگیمون کسانی رو میشناسم، با اینکه بسیار متدین و از چادریهای قدیمی هستند ولی توی خونه مانتو و شلوار (حتی مانتوهای تا زیر زانو به جای مانتو بلند) می پوشند و حجابشون کامل هم هست..

داوودی: عزیزم سلام از تصمیمی که گرفتی بسیار خوشحالم. من چادری هستم و در هیچ شرایطی چادرمو ورنداشتم. و بهش افتخار میکنم. عزیزم روسری و مقنعه هایی که نخی باشن برای زیر چادر بهترن و تقریبا تکون نمی خورن اما امان از حریر و یا کرپ زیر چادر. سعی کن جنس چادرت بسیار سبک باشه هم به خاطر سلامتی گردنت و هم برای حمل و نقل و جابجایی باهاش. وگرنه خودشم میشه یه وزنه. من نی نی ندارم ولی در شرایطی که دانشجو بودم و به شهر دیگه با اتوبوس رفت و امد می کردم و هر انگشتم یه کتاب یا پالتو یا وسیله بود چادرم رو برنداشتم. در خونه معمولا از چادر نخی و توخونگی استفتده میشه که سبک و راحته و اصلا مشکلی نداره و خیلی راحت تر از چادر مشکی در بیرون می شه به کارها و فعالیت های روزانه ات برسی و یا ممون داری و نگه داری از نی نی .من خودم تو خونه از کلیپس یا گیره برای نگه داری روسریم استفاده می کنم که کاملا سر و گردنم پوشیده باشه و چادر روش سر می کنم . به این ترتیب دیگه لازم نیست که چادر رو سفت و محکم نگه داری اگه کمی عقب هم بره روسری و حجابت کامله. فعلا اینا به نظرم میرسید. آها راستی غیر از چادر ملی یه چادری هست به نام چادر کمری که مثل دامن به کمر بسته میشه ولی نماش از پشت و باسن عین چادر معمولی هست دستهات هم کاملا آزاده. خیلی خوبه.5/5 متر برای دوختش پارچه میبره.چادر برای بارداری هم عالیه و واقعا از خجالت ادم کم می کنه و اون شکمو می پوشونه. من 10 روز فبل از زایمانم سوار هواپیما شدم مهموندار اصلا نفهمید چون چادرمو ازاد گرفتم اصلا متوجه نشد. جالبه نه؟


هدی: سلام عزیزم بهت تبریک میگم که چادر رو انتخاب کردی منم چادریم توی مهمونی چادر وروسری وبلوز استین بلند وشلوار میپوشم شاید اولش سختت باشه ولی راهشو یاد میگیری برا روسری اول خیابون بهار که لباس بچه داره توی اون مرکز تجاری که نسبتا ساختمون بلندی داره طبقه هم کفش یه مغازه هست به اسم دینا مدلهای جالب وجدیدی از روسری داره که استفاده ازشون راحته و شیکه ضمنا الان به غیراز چادر ملی مدلهایدیگه چادر هم اومده مثل جلابیب لبنانی قجری که برای بچه بغل کردن خیلی مناسبن و در ضمن پوشیده ان

روشاک ایلیا: من اگه مهمون نزدیک داشته باشم مثل خواهر شوهر با شوهرش سارافونی که تنگ نباشه می پوشم

برای مواقع دیگه هم که مثلا دوستای شوهرم بیان چادر سر می کنم مواقعی که چادر دارم شوهرم بیشتر پذیرایی می کنه که من راحت باشم

چادر توی خونه رو سعی کن جنسش نخی باشه تا سر نخوره چادرهای ابریشمی خیلی لغزنده واعصاب خورد کن هستن

روسری زیر چادر هم نخی باشه خیلی راحتی مخصوصا زیر چادر مشکی

در غیر این صورت می تونی از کلاههای خوشگلی که توی بازارمخصوص زیر روسری هست استفاده کنی

در ضمن من جایی دیدم که توی خونه چادر ملی سر کرده بودن البته مشکی نه ها از این چادر خونگی ها

خیلی هم خوب شده بود.

به مرور قلقش دستت میاد

یاس خاکی: سلام!! آخیششششششش دلم باز شد این سوال رو شنیدم . از صمیم دل چادری شدنت رو بهت تبریک میگم ! یه پله رفتی بالا آفرین ......به شوهرت بگو حتما برات هدیه بخره حتما ...........!!
من هم چادریم و توی خونه هر وقت نی نی شیر بخواد میرم توی یه اتاق و شیرشو راحت میدم زیر چادر من هر نوع روسری و شال سر کنم راحتم و مشکلی برام پیش نمیاد البته زیبا بودن هم برام مهمه و اصلا نمیتونم به مقنعه زیر چادر راضی باشم ...........ولی قبلا که سخت تر بود برام چادر نگه داشتن هد های خوشگل خریده بودم و زیر شال و روسری هام سر میکردمیه هد هایی که عرض زیادی داره و کلی هم خوشگله بگیر بعد اگه روسریت هم بره عقب یا چادرت بیفته حجابت حفظه !!! یه مقنعه هایی هست اسمش لبنانیه خیلی شیکه در رنگ ها و مدل های مختلف میتونی بگیری و زیر چادر راحت سرت کنی .......وای من چقدر ذوقیدم .
من به شال ها و روسری هام به جای سنجاق های ساده گل سینه میزنم و باعث میشه سفت و محکم نگه داره روسریمو بعد چادر سر کردن برات راحت تر میشه .
در مورد بغل کردن نی نی هم ایشالله تا اومدن نی نی راه میفتی اما نی نی رو به هر صورتی که بغل کردی همراه دستت که میخوای کمر نی نی رو بگیری گوشه های چادرت رو هم میگیری همین خیلی آسونه. راستی چون قبلا بی حجاب بودی و حالا با حجاب شدی همه یه جورایی ته دلشون از حجابت خوششون میاد و شاید بخوان مثل تو بشن پس همیشه سعی کن چادر و روسریت حسابی تمیز و اتو کشیده و ...باشه تا حتما چادر رو به عنوان حجاب انتخاب کنن . مطمئن باش تو بهترین الگوی اطرافیانت میشی .
بازم تبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــریک میگم !!


مامان مریم: چون ممکنه دوست داشته باشی از چادر معمولی استفاده کنی اینو بهت میگم:
میتونی به چادرت کش بدوزی تا هم نگهداریش روی سر راحت باشه و هم خودت معذب نباشی. البته از چادری های کاملا سبک استفاده کن که روی سرت سنگینی نکنه. برای دوختن کش هم مستقیم روی چادر ندوز بلکه یک دکمه خیلی کوچولو بذار روی چادر و کش رو بذار زیر چادر و بدوز اینطوری چادرت هم آسیب نمیبینه.

منو یاد زمانی انداختی که تازه مسلمون شدم. بهت تبریک میگم از صمیم قلب

مامان جان: سلام عزیزم
خوش حالم که یه تصمیم عالی گرفتی مطمئن باش اگه کاری رو با اعتقاد بکنی توش موفق می شی
عزیزم من برای بیرونم چادر عربی لبنانی دوختم هم خیلی گشاده هم جلوش یه قسمتی داره که دیگه نیاز نیست روسری بزرگ سرم کنم یا روسری رو خیلی محکم ببندم این قسمت باعث میشه گردنم اینا بیرون نیفته و اگر هم بخوام می تونم بردارم در نتیجه زیر این نوع چادر هر روسری سرم می کنم لیز نخی هرچی
ادرس جایی هم که کلا چیزهای خوشگل حجابی داشته باشه چهار راه پاسدارن پاساز پرمهر طبقه زیر همکف یه مغازه هست که اونجا هم این نوع چادر ها رو داره هم روسری های بزرگ هم استین های خوشگل هم گیره های خوب که روسری رو خراب نکنه و ... فقط یه کمی گرونه از لبنان بیشترش رو وارد می کنه
در خونه هم یه چادر همون مدلی رنگی دوختم که خیلی راحته چون جلوش هم بسته است لیاس نازک خنک می پوشم دیگه خیالم راحته حجابم خراب نمیشه جایی هم معلوم نمیشه کلافه هم نمیشم خیلی راضی ام خواستی ادرس و تلفن اون خیاطه رو بهت بدم

شان آی: سلام عزیزم

من یکی از دوستام چادریه خیلی حال میکنم با تریپش

1 دختر 1 ساله هم داره و یکشنبه ی هفته ی دیگه نی نی دومش به دنیا میاد شاغله و کارش بسیار پر جنب و جوشه از مغنعه برای زیر چادرش تو اداره و جاهای دولتی ایتفاده میکنه

همیشه چادرش کش داره و من دیدم که بسیار راحته...

چادر ملی هم برای بغل کردن نی نیش وقتی نوزاد بود استفاده میکرد

روسریش رو گره نمیزنه و همیشه کلبپس میزنه از این مدلای سنجاقی خیلی هم با کلاس میشه

مهمونی هم وقتی میگیره یه دامن بلند با جوراب مشکی و با یه پیرهنآستین بلند شیک با ساق دست واسه راحتیش موقع کار و یه روسری شیک نخی به همراه یه چادر گلدار خیلی سبک نخس میپوشه اصلا هر کس ببیندش متوجه میشه که اصلا معذب نیست و خیلی راحته و جلوی دست و پاشم نمیگیره

امیدوارم کمکی بهت شده باشه دوستم

موفق باشی


ماه پیشونی: سلام به همه مامانای گل چادری و محجبه. انقدر ذوق کردم که این تاپیک دوباره اومد صفحه اول که حد و حساب نداره.
بچه من همون هفته که با هم صحبت کردیم رفتم از فروشگاه دینا دو تا روسری قشنگ خریدم. البته با اینکه چادرم کشدار هست ولی وقتی سرم میکنم فکر میکنم موهام داره کنده میشه و سردرد بدی میگیرم.بیچاره شوهرم کلی مراعاتم رو میکنه و خم به ابرو نمیاره. وقتی بیرون میریم برای خرید من حتی یک بسته چیبس هم نمیتونم تو دستم نگه دارم.همش هم کنار خیابون می ایستم چادرم و روسری زیرش رو مرتب میکنم.اما ما همه این سختی ها رو به جون خریدیم.تجربه هاتون خیلی کمک حالم بوده تا حالا و فوق العاده اعتماد به نفس بهم میده. حرف های قشنگتون ، تبریک هاتون،همه و همه کلی بهم آرامش میده.
امیدوارم همیشه این تاپیک تو صفحه اول باشه شاید خیلی از مامان ها هم با این مطالب اشتیاق برای حفظ حجاب پیدا کنند.
من توی این مدت خیلی احساس امنیت بیشتری میکنم. شاید باورتون نشه اما من زمانی که بی حجاب بودم (البته بد حجاب نبودم) وقتی بیرون میرفتم بعضی از مردهای بیمار دل بهم متلک مینداختن و من قلبا از این موضوع ناراحت میشدم. اما الان دیگه با این موضوع مواجه نشدم و خیلی راحت تر میتونم بیرون تردد داشته باشم.
راستی بچه ها یک سوال:
من با خدای خودم عهد کردم در عین مرتب بودن و آراسته بودن دیگه بیرون از خونه آرایش نکنم. حالا می خوام بدونم شما ها اگه بخواین مهمونی زنونه( مثل مولودی و پایتختی و ...) برید چی کار میکنید؟ چه جوری باید هم آرایش داشت و هم نگذاشت نا محرم ببینه؟!
مثل همیشه منتظر نظرات عالیتون هستم. اگه جواب ندادم بعدا میام میخونم
دوستون دارم هوارتا.
راستی من ماه پیش خدا نخواست مامان نشدم. دوباره این ماه شروع کردم. دعام کنید.

ریحانه: سلام به همه کسانی که تصمیم گرفتن چادر بپوشند
اصلا کار سختی نیست برای مهمانی ها و کوچه و بازار می تونید از انواع چادر های ملی استفاده کنید البته من چون از5یا6سالگی چادر میپوشیدم با این چادر های دیگه هم راحتم
اگه دوست داری خیلی خوبه که از مقنعه یا روسری های گیره دار زیر چادر استفاده کنی که اگر چادرت کنار رفت راحت باشی
خیلی خوشحالم هنوز مامانای چادری وجود دارن.

ماه پیشونی:امیدوارم همه ما انسانها همونجور که داریم ظاهرمون رو تغییر میدیم بتونیم باطنمون رو هم تغییر بدیم.
من دارم نهایت سعیم رو میکنم که به این موضوع برسم و خدا رو شکر خدای مهربونم هم داره برام سنگ تموم میذاره. شاید باور نکنی اما هر روز که لای قرآن رو باز میکنم یک گام جدید از گام هایی رو که باید بردام رو بهم نشون میده و به معنای واقعی هدایتم میکنه.
مسیحا جون سلام . خانومی من با چادر ملی مخالف نیستم اما تا به حال دیدم خانمهایی که سرشون میکنند تا حدی برجستگی های بدنشون معلوم میشه.




باران

1388/5/14 6:14 ب.ظ


سلا به همگی
داشتم تو پستا میگشتم که برخوردم به مواردی که سوالات خوبی مطرح میشه ولی خارج از بحثه دیدم حیفه موندگار نشن.اسمشو گذاشتم میان بحث.البته چادر رو بیشترشو از تبادل نظر برداشتم.راستی به نظرم اگه مامانایی که تو این تبادل نظر چادریا شرکت کردن دعوت کنیم به کلوب خوبمون عالی میشه.


باران

1388/5/14 6:16 ب.ظ


راستی سارا جون تو پستا دیدم سنمو پرسیدی البته من پروفایلم برخلاف اکثر مامانای نی نی سایت پره.24 سالم تموم شد.اسم قشنگ خودمم که عاشقشم فاطمه است.


زهره

1388/5/14 6:20 ب.ظ


سلام به همه بچه های گل این کلوب
بعد از مدتها که دوباره اومدم اینجا به خاطر یک سوال که الحمدلله با موضوع این هفته مرتبطه
امیدوارم باجوابهاتون منو راهنمایی کنید
شاید قبلا هم گفته باشم که من و همسرم و دخترم دور از همه خانواده تو قم زندگی میکنیم .و فقط یکی از فامیلای درجه یک تو قم زندگی میکنه وماهم به خاطر صله رحم باهم رابطه خانوادگی داریم .همسرامون همسن ،خودمون همسن ،بچه هامون 2 سال تفاوت سنی دارن ...

زهراجون من خیلی از امیرحسین کوچولو تاثیر میپذیره وبعضی مواقع احساس میکنم متاسفانه امیرحسین تربیت خوبی نداره .من کلی زحمت میکشم برای تربیت زهرا که یکیش اینه که حرفای بد نزنه اما با یک دید وبازدید تمام زحماتم بر باد میره .باز با کلی زحمت اون کلمه جدیدی که امیرحسین خان به دایره کلماتش وارد کرده رو از ذهنش حذف میکنم ،دوباره بایک مهمونی همون آش وهمون کاسه
نمیدونم چکار کنم ؟نمیشه که رابطه خانوادگی رو به هم بزنیم .
شما میگید من چه کار کنم ؟؟؟؟
منتظر پیشنهاداتتون هستم


باران

1388/5/14 6:31 ب.ظ


خوش اومدی زهره جان
متاسفانه نمیشه نقش محیط رو نادیده گرفت.نمیشه هم با همه قطع رابطه کرد.ولی به نظرم داشتن یه فرزند خوب و با اخلاق می ارزه که آدم هر سختی رو به خودش بده.حتی اینکه کمتر رفت و امد کنه.من بچه ندارم ولی تو این کلوب مامانی با تجربه و مومنی هستن که زود زود جوابتو میدن.


باران

1388/5/14 6:41 ب.ظ


تو ادامه بحثمون راجع به محیط خیلی حرفاست که به نظرم باید زده بشه چون من یکی خیلی چوب محیطو خوردم.همسرم میگه باید جوخونه سرشار از خوبی باشه ولی باید در کنارش خوب و بد رو با هم به بچه عرضه کرد تادر برابر بدیها اونقدر مقاوم بشه که وقتی تو محیط خارج از خونه قرار میگیره بتونه بدی رو تشخیص بده.اینو که میگه یاد سیستم ایمنی بدن میفتم که باورود هر عامل بیگانه ای درسته که به زحمت میفته و با اون میجنگه و ممکنه حتی بیمار هم بشه اما نسبت بهش واکسینه میشه.اگه این سیستم نباشه حتی با یه سرماخوردگی ساده هم آدم میمیره.حالا اگه بچه رو تو محیط پاستوریزه خانواده بزرگ کنیم و مدارس مذهبی و جمع دوستان و فامیلای مذهبی.و در مورد بدیها هم آگاهی معقولی بهش ندیم به محض اینکه با اولین میکرب مواجه بشه حداقلش تشکیک تمام عقاید قبلیشه.این مورد خیلی به نظرم فکر و برنامه و از همه مهمتر توکل وتوسل نیاز داره



باران

1388/5/14 6:41 ب.ظ


من امروز هایپر اکتیو شدم!


باران

1388/5/14 6:45 ب.ظ


هر وقت ته دلم کسی رو برای تربیت فرزندش ملامت میکنم فورا یادم میفته که خیلی آدمای بزرگ بودن که فرزندای ناخلفی داشتن.از حضرت نوح بگیر تا آخریش همین آیه الله خزعلی...میشه فکر کرد که اونا کمتر از ما واسه بچه هاشون تربیت دینی کردن؟پس ما باید همه تلاشمونو بکنیم نتیجه با خداست.یکی میشه محمد ابن ابی بکر یکی هم میشه جعفر کذاب که فرزند معصوم بوده.
16 مرداد:

دوقلوها

1388/5/16 1:49 ق.ظ


با سلام به همه دوستان و تشکر ویژه از باران عزیز. من خودم راجع به تاثیر محیط یا خانواده خیلی سوال تو ذهنم دارم که نمی دونم از کی بپرسم. دوروبرم رفتارهای ضدونقیض از آدمها می بینم که تبدیل به یک علامت سوال بزرگ برای من میشن. مثلا من یک نفر رو می شناسم وقتی دخترش 9 ساله شد روسری خیلی قرص و محکمی که یک تار مو هم پیدا نبود سرش کرد. حتی پسرعموش میومد میگفت دست بده. دختره دستش رو پشتش قایم میکرد میگفت تو نامحرمی و خلاصه نماز اول وقت و غیره. اما حالا دخترش 17 سالشه یک روسری الکی که مثلا بگن روسری داره سرش می کنه با شلوار تنگ (خودش هم تپله) وتوی فامیل میچرخه اینجوری. مادرش اهل دوره های قرائت قرآن و زیارت و... خیلی هم زن پاک و مهربون و دلسوزیه که اسمشو گذاشتن مستجاب الدعوه بسکه دعاهاش می گیره. حالا به نظرشما برای تربیت بچه هایی که در محیط مدرسه همه جور آدمی میبینند چه کار باید کرد؟ آیا امثال این مادر چه اشتباهی کردن که بچه هاشون به راه اونها نمی رند؟ من برای تربیت پسرهام خیلی سوال دارم و دنبال راه حل عملی هستم. دریغ نکنید. ممنون

حوریثا

1388/5/16 10:40 ب.ظ


دوقلو جان
من فکر می کنم علاوه بر مشاهده رفتار پدرو مادرهویت دینی بچه از همون کودکی باید ساخته بشه. یعنی بدونه چرا پدر و مادرش اینطورن و این چرا باید طوری پاسخ داده بشه که نقطه کوری توش نباشه. و بدونه که از ا.ن چه توقعی میره و در موارد مختلف چه طور بایدرفتار کنه. من چیزی که تو خانواده های حالا می بینم اینه که بی توضیح رفتار می کنند یعنی بچه ممکنه فکر کنه که خوب این یه مدل زندگیه و بدیلهای دیگر هم همین اندازه مقبولند. یعنی علت و زیربنای این رفتار رو نمی دونه از لحاظ ایدیولوژیک جاهل میمونه.
مرحوم پدر من هویت دینی ما رو برای من و خواهرم روشن کرده بودند .یعنی توی یک بازی کودکانه از ما می پرسیدند بنده کی، امت کی و شیعه کی هستی و ما جوابها رو از همون 2/3 سالگی تند تند می گفتیم. شاید پدر من رو در مقایسه با خانواده های اغلب دوستان در اینجا ,ظاهرا اصلا نشه مذهبی دونست ولی خیلی چیزها رو که خونواده های مذهبی هم رعایت نمی کنند و به نظرم اتفاقا اون کنه دینه رعایت می کردند و به ما هم می گفتند که چرا باید این کار رو کرد. در عین حال به ما در دوران دبستان گفتند که تا 18 سالگی مسلمونیم و بعد اگر خواستیم مختاریم که دینمون رو عوض کنیم و این رو واقعا جدی می گفتند. خودشون اوستا و انجیل رو برای خوندنم فراهم کردند. نتیجه اینکه حتی خواهرم هم که اول می خواست مسیحی شه مسلمونه.


حوریثا

1388/5/16 10:44 ب.ظ


باران جان حق با شماست. ما باید تلاشمون رو بکنیم و نتیجه با خداست. همیشه همینطوره. اما به نظرم میاد در یک جوال کردن دکتر خزعلی و پسر نوح حتی اگر خود ایت ا.. خزعلی اینطور بگن کار ما نباشه. و یقینا دکتر خزعلی هم راضی نیستند ازشون اینطور یاد بشه.

18 مرداد:
باران

1388/5/18 12:54 ق.ظ


راستی مامان جان راجع به آرایش..اولا خودت خیلی خوشگلی...ثانیا تا جاییکه من از دفتر مرجعم پرسیدم هر چیزی که تغییری تو صورتت بده و زیبا ترت بکنه ایراد داره و خوب فلسفه آرایشم همینه دیگه!اگه تغییر نمیداد که آرایش نمیکردیم...من هر موقع اینجور چیزا رو تو بقیه میبینم و خوب شیطون میاد تو دلم و هزار جور زر مفت واسه خودش میزنه بهش میگم من با خدایی معامله میکنم که زیبایی اون دنیا رو بهم میده.خودت میبینی جو دانشگاه چطوریه و کسایی که آرایش نمیکنن چقدر انگشت شمارن...هر وقت دارم از خونه میرم بیرون و خودمو تو آیینه نگاه میکنم خودمو از طرف خدای مهربونم تحویل میگیرم و میگم الان خدا داره منو به فرشته هاش نشون میده و میگه ببینین بندم چقدر خوشگله....راجع به جورابم باید بگم بله باید پاهای قشنگتو بپوشونی عزیزم.


حوریثا

1388/5/18 2:59 ق.ظ


مامان جان مادر شدنت مبارک.
خدا شما رو برای اون فرشته و اون فرشته رو برای شما حفظ کنه و اون رو سود وسرمایه نیک دنیا و اخرتتون قرار بده.

همونطور که باران جان گفت ارایش هم مثل اظهار مو و بدن به نا محرم حرامه. چون قرار نیست کسی جز همسر از زیبایی شما حظ ببره. چون این زیبایی و حظ ناشی از اون در مجموعه خانواده معنای تعیین کننده ای میتونه داشته باشه و در خارج از اون منجر به انحرافه. به قول یک خانم راهبه امریکایی در بهترین حالتش تازه ادم رو می کنه ابزار گناه یک مرد غریبه که از یک زن غیر از همسر خودش حظ بصری برده. در بدترین حالاتش هم که بماند.

پوشش پا خصوصا پاشنه و انگشتان بسیار مهمه. روانشناسی جدید نشون میده که این حکم بسیار به جا وارد شده.


حوریثا

1388/5/18 2:59 ق.ظ


باران جان

خیر ببینی الهی. دستت درد نکنه.



ماه پیشونی

1388/5/18 10:25 ق.ظ


سلام مامان جون ناز .مبارکت باشه عزیز دلم. با اینکه خیلی نمیشناسمت ولی وقتی شنیدم اشک تو چشمام جمع شد. امیدوارم همه اونایی که منتظر مامان شدن هستند هم مثل تو بیان تو این کلوپ و خبر نی نی دارشدنشون رو بدن.
عزیزم من خودم کسی هستم که هم بلدم خودم رو خیلی زیبا آرایش کنم و هم صورتم با آرایش خیلی متفاوت میشه. همیشه برای اینکه از افسردگی . بی حوصلگی خارج بشم آرایش می کنم و کلا با آرایش عالمی داشتم.
وقتی چادری شدم آرایشم رو خیلی ملایم کردم و دیدم با روسری لبنانی و چادر حتی زیبا تر میشدم.
وقتی در مورد موضوعی با خدای خودم مشورت کردم(استخاره) دقیقا اون آیه ای اومده بود که زنان رو از آرایش و استفاده از خلخال به طوری که با کوبیدن پا به زمین جلب توجه کند و ......، به شدت نهی می کرد.
خیلی داره بهم سخت میگذره که ذره ای آرایش نکنم ولی به خاطر اینکه بعدا پیش خدای خودم روسفید باشم دارم سختیش رو به جون میخرم.فکر میکنم ارزش تحملش رو داشته باشه.
البته این رو هم بگم که من تو خونه برای همسرم نهایت سعیم رو برای آراستگی میکنم.
مامان عزیز همه صحبت های باران جون و حوریثای خوبم رو تعید میکنم به جز صحبتی که در مورد پا شد. عزیزم خدا از مچ پا و مچ دست به بعد و همینطور گردی صورت رو برای زن کاملا حلال کرده و من شخصا هیچ وقت دوست ندارن حلال خدا رو حروم کنم تنها زمانی حرامه که شما ناخن هایت را مثلا پدیکور یا مانیکور کرده باشی یا لاک زده باشی.
اما دلیل پوشاندن پا به نظرم بیشتر جنبه اجتماعی و فرنگی داره. چون وقتی شما تمام نقاط بدنت رو پوشاندی اگر پاهات لخت باشه ، خوب خیلی جلب نظر میکنه.
امیدوارم دوستای گلم صحبت های منو در مورد زیبایی حمل بر خودستایی ندونند چون من معتقدم تمام مخلوقات خدا زیبا هستند.
ببخشید سرتون رو درد آوردما!
موفق باشین خوشگلا.


مامان نازنین زهرا

1388/5/18 11:27 ق.ظ


سلام خانومهای گل
ببخشید من یه مدت نبودم ولی همه پستها رو خوندم دست باران جون درد نکنه چقدر زحمت کشیدید آیه جون از صحبتی که در مورد فرهنگ غرب و اینجا کردی شکه شدم چون همیشه فکر میکردم این حرفا یه جور ادعاست و این همه فساد مالی که میشنویم تو غرب مطمئناً تلفیقی از اخلاقهای زشت اجتماعی و انسانی هست ( مثل دروغ، رشوه خواری، خیانت و عدم رعایت حقوق دیگران و...) و اسلام هیچوقت چنین خصوصیاتی رو تأیید نکرده و مسلماً انجام چنین کارهایی رو از این انسانها بخاطر نداشتن اسلام در متن زندگیشون تا حدودی طبیعی میدونستم(البته مذاهب دیگر هم این خصوصیات رو رد میکنند) ولی شنیدن این حرفها از شما آیه نازنینم منو خیلی دگرگون کرد نمیگم تو ایران این مسائل با وجود اسلام نیست هست و این خودش خیلی بده که یه چیزایی رو آگاهی بهشون داشته باشی ولی عمل نکنی...
نمیدونم با آوردن فرشته تو دلم به این دنیا چه سرنوشتی در انتظارشه ولی مطئنم من و بابش اولین و مهمترین کسانی هستیم که جدای از جامعه و مردم اطرافمون حتی فامیلهای درجه یکمون سرنوشت فرشته مون رو رقم میزنیم و بهش فرصت رفتار کردن و زندگی کردن با ذات فرشته گونه اش را میدیم...
جمعه روز میلاد آقامون منجی دو عالم بود اولا تبریک میگم این روز رو به خانم فاطمه زهرا و همه شما مامانهایی که راهتون زهراپسندانه است...
کاش آقامون میآمد و نجاتمون میداد...
حرف واسه گفتن راجع به موضوع تأثیر اجتماع و والدین روی رفتار فرزندانمون زیاد دارم البته شاید اکثرشون سئوال باشه که از شما مامانهای باتجربه و معتقد انتظار کمک و همراهی دارم


مینا

1388/5/18 11:27 ق.ظ


سلام من تازه وارد این کلوپ شدم پست ها را خوندم من هم با شما موافقم و هم عقیده هستم من تمام مراحل دانشجویی نامزدی و ازدواج وحالا که شاغلم سعی کردم خیلی ساده و بی ارایش باشم و خیلی سخت بود چو.ن همه دوستان ارایش داشتند . بعضی وقتها دلم می گیره به خودم می گم نکنه خسردنیا و اخره شوم ولی اخرش می گم توکل به خدا

مامان نازنین زهرا

1388/5/18 11:47 ق.ظ


عزیزم منم از اولش آرایش نکردم یعنی دانشگاه و محل کارو... حتی از وقتی که ازدواج کردم و ابروهامو برداشتم مقنعه ام و چادرمو خیلی جلوتر میکشم تا ابروهام زیاد دیده نشن... من اینها رو جدای از دین و اعتقاداتم از زمان دبیرستان اینجوری فکر میکردم که من در مقابل شوهر آینده ام مسئولم و باید خودمو براش حفظ کنم و همیشه سعی میکردم رعایت کنم...
یکی از دوستان پرسید واسه رفتن تو مجالس زنانه مثل تالار عروسی و پاتختیو...آرایشتون کیکنید من یه سئوال داشتم میخواستم بدونم مامانهای مذهبی آهنگهایی رو که تو مجالس عروسی(زنانه) میزارن رو میتونن تحمل کنن؟ شایدم من ضریب تحملم خیلی کمه ولی من اصلا به خودم اجازه نمیدم برم تو این مجلسها و حتی وقتی توی یه تاکسی که آهنگ گذاشته نشستم حتما از راننده میخوام خاموشش کنه... مخصوصاً الان با وجود فرشته تو دلم...
میخوام ببینم از بین مامانهای مذهبی کیا با نظر من موافقن؟ چون هیچکس رو این مساله که اصل رفتن تو این تالارها مشکل داره صحبتی نکرد...


مینا

1388/5/18 11:54 ق.ظ


طبق فتوای مراجع اهنگ در صورتی که روی انسان تاثیری نزاره مشکلی نداره اخه می دونی اگه خیلی هم بخوای حساس باشیم جامعه و اطرافیان زده می شوند


مامان نازنین زهرا

1388/5/18 12:04 ب.ظ


درسته عزیزم ولی این آهنگهایی که تو عروسیا میذارن خداییش رو آدم تأثیر میذارن یا نه؟

مهسا مامان عسل

1388/5/18 12:19 ب.ظ


بچه ها سلام من از مسافرت برگشتم بحثاتون و خوندم خیلی مفیده باران جون می دونم دیره ولی تولدت مبارک ممنون از جمع اوری مطالب نظر حوریثا جونم برای کلوپ جدید با نام بایگانی ریحانه بهشتی خیلی عالیه در مورد بحث تاثیر محیط برتربیت باید بگم که واقعا کار سختیه ولی مامان من در مورد طاغوت میگه درسته بی حجابی بود ولی سادگی خیلی بیشتر بود همه اونایی که بیحجاب بودن فقط روسری نداشتن کی هزارو یک مدی که الان هست و دلمون خوشه بالاخره همه یه چیزی روسرشون هست بود من همیشهi به دوستام میگم نمی دونم چرا بعضی موقع ها یه نفر یه خورده که ظاهرش مذهبی میشه فکر میکنه از خدا مجوز غیبت و دروغ و بهتان و هر چیزی رو گرفته نمی خوام به کسی توهین کنم ولی من چیزی رو که بیشتر دارم میبینم و میگم هستند کسایی که هم ظاهر دین و رعایت میکنن هم باطن اونو ولی متاسفانه بسیار کمند دین ما دین تعادل ولی ما همیشه از یه ور میافتیم یا ظاهرو انقدر سفت میگیریم اصل دینو ول میکنیم یا میبینیم طرف روسریش وسط سرشه همه میگن اصل اینه که دلش پاکه نمازشو سر وقت میخونه قرانش به جاست ولی من متوجه نمیشم فقط می دونم اگه نماز نماز واقعی باشه بالاخره تاثیرشو رو حجاب هم میذاره یا اگه ظاهر کسی واقعا مذهبی باشه اونم تاثیرشو روی بقیه اعمال مثل حسد دروغ و غیبت میذاره حوریثا جان خوش به حالت که اینجا نیستی ببینی چه کشور اسلامی داریم واقعا دین اسلام دین مظلومیه

ماه پیشونی

1388/5/18 2:12 ب.ظ


سلام نازنین زهرای گلم.
عزیزم پست های شما رو که خوندم کاملا حست رو درک کردم. اما گل من فکر نمی کنی که دین خدا دین تعادله نه افراط و تفریط؟!
من نمیگم رقص و آواز تو دین ما حلاله اما حروم هم نیست. تنها زمانی حرام میشه که تاثیر بدی روی حالات و رفتار انسان بگذاره وگرنه چه اشکالی داره ما درجشن بهترین شب زندگی دو نفر شرکت کنیم. حتما نیازی نیست که برقسیم و لباسهای خیلی لختی بپوشیم و خودمونو خفه کنیم از آرایشو کلی خرج روی دست شوهرهای بدبخت بیچارمون بگذاریم. میتونیم در عین سادگی و شیک بودن سهم کوچکی در جشن داشته باشیم!
من که هنوز این مسائل برام قابل هضم نیستند. شاید هم من اشتباه میکنم!



ماه پیشونی

1388/5/18 2:14 ب.ظ


در ضمن خانوما چرا شما همش میگید مراجع تقلید. مگه خدا به ما عقل نداده؟چه راهنمایی بهتر و آبدیت تر از قران که عامه فهم هم هست؟


صبا

1388/5/18 2:24 ب.ظ


سلام من مامان علی کوچولو هستم. در مورد تقلید حرف زیاده که امیدوارم دوستان بگن. فقط اشاره کنم که همون عقل سلیم حکم میکنه که تبعیت جاهل از عالم یک امر پسندیده است. نکته بعدی اینکه پوشاندن پا از مچ به پایین هم واجبه. فقط در نماز و در صورتی که نامحرم نبینه میشه از مچ به پایین رو نپوشوند.


ماه پیشونی

1388/5/18 2:48 ب.ظ


صبا جون چرا شما ما انسانهایی که تحصیلات حوزوی نداریم رو جاهل فرض کردین؟عزیزم قران در زمان جاهلیت نازل شد و پیامبر هم هادی و راهنما بودند.اینها همه درست. اما ما انسانهای قرن 2009 واقعا با خواندن قران و تدبر عمیق در آن نمی فهمیم چی حلاله و چی حروم؟ آیا خداوند در تمام فرایض دینی تا این حد تبصره و ماده گذاشته و به بنده هاش سخت گرفته؟اینهمه حدیث و روایات کافی نیست برای تعین مسیر صحیح؟
عزیزم در مکه بیرون بودن مچ دست و پا به بعد کاملا حلاله. ولی همینکه ما پامونو میگذاریم ایران حروم میشه؟صبا جان من خودم جزء اون دسته از آدمهایی هستم که مرتب برنامه های دینی - مذهبی ( مثل :به سمت خدا- این شبها-سخنرانیهای مختلف و ....) رو دنبال میکنم و مخالف روحانیت هم نیستم اما خانومی گلم تقلید رو قبول ندارم چون روحانیونی که خودشون نظرات همدیگر رو قبول ندارند چه طور میشه گفت که کی از کی ارجح تره و مناسب برای تقلید؟؟؟؟؟؟
من همیشه سوال هامو از قران جواب میگیرم و تا به حال راحت هم بودم.
به جای اینکه وقتم رو هدر بدم ببینم که کدوم مرجع در مورد نماز و پریود و جنابت و روزه و ... چی گفته سعی میکنم از خدای خودم راهنمایی بگیرم و تا جایی که میتونم وظائفم رو انجام بدم. اگر جایی هم نتونستم می سپارم به خودش تا با رحمانیتش از من بگذره.


ماه پیشونی

1388/5/18 2:49 ب.ظ


خدا میدونه من قصد توهین به عقاید هیچ کس رو ندارم پس خواهشا موضع نگیرید. ما اینجا جمع میشیم تا تبادل نظر کنیم.همین


صبا

1388/5/18 3:34 ب.ظ


خب مسلما اگه شما برید دکتر و براتون نسخه بده شما بهتون بر نمی خوره اما وقتی عرصه مسائل دینی باشه همه خودمون رو علامه می دونیم. در ضمن خوشحال میشم بدونم شما چطور همون مسائل نماز و پریود و جنابت و روزه رو از قرآن استنباط می کنید. و البته اگر به روایات و احادیث اعتقادی داشته باشیم همونها ما رو به سمت تقلید از مرجع عالمتر رهنمون میشن.


حوریثا

1388/5/18 3:58 ب.ظ


.دوستان موضوع بحثه ما چیزه دیگه بود ولی قبول دارم که اینها هم سؤالهیست که باید جواب داد. ماهپیشونی جان، خیلی از مسائل فقط کلی در قران ذکر شده، مثل نماز که ما باید برای طریقه اجراش به سنّت یعنی حدیث و روایت مراجعه کنیم و برای این کار هم نیاز به متخصصینی داریم که حدیث صحیح رو از ناصحیح تشخیص میدن و بنا به پیشامد موارد خاص میتونن راه حل و چاره رو پیدا کنند. قبول دارم که قران هادی عظیمیست و بهت تبریک میگم که این رابطه رو باهاش داری. قدر این حالاتت رو بدون عزیزم . امّا در اموری ما واقعاً به یک متخصص احتیاج داریم چون اگرچه قران عامه فهم هست امّا این فقط یک لایه قرانه درمورد آیات متشابه نمیشه راحت این رو گفت. برای فهم اونها راسخون فی العلم رو لازم داریم طبق نص صریح قران. و اونها هم ائمّه هستند و در زمان غیبت علمای دین.
این نکته مثبتیه که علما اختلاف نظر دارند این به آدمهای مختلف با سلیقه مختلف و افکار متفاوت اجازه میده مرجعی رو انتخاب کنند که بهتر میفهمنش. در ضمن هر کدوم ما درکی از دین داریم و در مراتب مختلفی از دینداری اگر خدا بخواد هستیم. به هم اجازه بدیم که رفتارهای متفاوت هم رو بپذیریم. من به شخصه شهامت نازنین زهرا رو برای ترک این مجالس ندارم و اگر چه عذابم میده ساکت همونجا میشینم که البتّه ملاحظات دیگری هم جز شهامت هست. . ولی فکر میکنم کاری که دوستمون میکنه اون چیزیه که باید واقعاً باشه، و من خاضعانه میپذیرم که من اینجا لنگم و عملکردم درست نیست، حالا اگر شما به لزوم این کار اعتقاد نداری این احتمال رو باز بگذار که شاید در آینده شما هم همین حس رو داشتی قطعا دوست خواهی داشت این حس مورد احترام قرار بگیره همونطورکه خودت گفتی کسی هم بهش موضع نگیره.
و در ضمن فقه حاکم بر مکّه فقه اهل سنّته نه شیعه . و اونها در احکام با ما تفاوتهایی دارند. مثلاً تا همین اواخر علمای حنفی مذهب دوره حمل رو حتی تا چند سال میدونستند و نه فقط نه ماه! اهل سنّت مثلاً خرگوش رو بعضیشون حلال گوشت میدونند که برای ما البته حرامه. یا هر صیددریایی رو میخورند حتی هشت پا و خرچنگ که برای ما باز حرامه. (گویا فقط بعضی علمای شیعه جوازگوشته خرچنگ رو دادند ولی باز مطمئن نیستم اینرو.) می بینی که تفاوت داریم و رفتارهایی که اونجا می بینیم اصلاً ملاک نمیتونه باشه.




باران

1388/5/18 6:36 ب.ظ


قصد داشتم با این کلوب قهر کنم ولی میبینم که دوباره فعال شدین.من به ماه پیشونی حق میدم.چون تا همینجاشم که اومده همه راهو خودش اومده.من که زیر سایه یه پدر و مادر مذهبی و فرهیخته بزرگ شدم و خیلی لقمه ها رو آماده تو دهنم گذاشتن نمیتونم خودمو با ماه پیشونی عزیزم مقایسه کنم.چون میدونم ماه پیشونی پیش خدا روسفید تره از من....عزیز دلم تا اینجاشو خیلی خوب اومدی مطمئنم خدای مهربونی که بهت این اراده و ایمانو داد که تو این زمانه چادر رو انتخاب کنی در حالیکه قبلش به گفته خودت بی حجاب بودی و خانوادت هم اینجورین،خدایی که بهت این صلابت رو داد تا جلوی حرفا و متلکهای بقیه وایستی،همون خدای مهربون کمکت میکنه تا کم کم فلسفه مطالب دیگه ای مثل تقلید یا موسیقی و... رو ملکه وجودت کنی.به نظرم منطق یه چیزه و ملکه شدن و ایمان آوردن یه چیز دیگه.شاید خیلی از مطالبو بشه منطقا پذیرفت ولی برای پذیرش قلبیش عنایت خداوند لازمه.من یه مدت طولانی در مورد حقوق زن مشکل داشتم.خیلی زیاد.اونقدر که مینشستم و گریه میکردم ....تا با یک نفری که نفسش حقه و حتما نازنین زهرا میشناسدش (حاج آقا برزگر)در این مورد صحبت کردم هیچ جوابی بهم نداد گفت روحت برای پذیرش حق آماده نیست.خیلی دلم شکست اونشب بیشتر از همیشه آشفته بودم ولی انگار نفس حاج آقا برزگر....صبح روز بعدش که بیدار شدم انگار همه چیز یادم رفته بود!دیگه شیطون هیچ استدلالی برام نداشت که بکنه!من موندم و یه قلب آروم و خدای مهربونم...


مامان

1388/5/18 6:38 ب.ظ


سلام مامانهای مهربون
باران جون، ماه پیشونی جون، حوریثا جون، نازنین زهرا جون، مهسا جون،... مرسی از مهربونیتون و دعهاتون خیلی خوشحالم کردید
باران عزیز دل نازکم منم وقتی فهمیدم تو کتابخونه بودم و از شادی گریه کردم! اما یادم در دفتر خاطراتم بنویسم چون تا دیروز مهمان داشتم و نمی شد ممنون از یاد آوریت ان شالله امشب می نویسم..... منم برای نی نی دار شدنت دعا کردم.... امیدوارم ان شالله جواب قشنگی که به شیطون راجع به آرایش می دی یادم بمونه!.... از سایتت هم ممنون ...
ماه پسشونی خانمم ببخشید باعث به وجود آمدنه این بحث شدم. هم راجع به قران خوش به حالت، هم در باره مرجع منم مثل تو فکر می کردم (مرجعی هم نداشتم)، چون وقتی می خواستم برم دانشگاه یه به اصطلاح روحانی با من و دخترهای فامیل کارهایی کرد که ..... و من از اون موقع تا همین چند ماهه پیش به اون قشر دید بدی داشتم ولی خدا کمکم کرد دیدم باز تر شد . دیدم اونام خدا نیستند ادمهای خیلی خوب و متاسفانه خیلی بد دارند. اما قبول کردم که علمشون از من بیشتره و از یکی از خوباشون رو برای جواب گرفتنه سوالهام انتخاب کردم



ماه پیشونی

1388/5/18 6:42 ب.ظ


صبا جون چقدر تند میری خانومی. من که گفتم قصد توهین به عقاید کسی رو ندارم.در مورد نماز و ... در یک فرصت کافی میام و با عدله قرآنی برات توضیح میدم.
حوریثا جون بسیار ممنون که اینقدر واضح توضیح دادی قشنگم. سعی میکنم روی حرفهات بیشتر فکر کنم.
باران

1388/5/18 6:51 ب.ظ


من چون نرم افزارشو داشتمحرفهای حوریثا جان رو فارسی کردم چون خوندنش برای خودم خیلی سخت بود:
دوستان موضوع بحثه ما چیزه دیگه بود ولی قبول دارم که اینها هم سؤالهیست که باید جواب داد. مهپیشونی جان، خیلی از مسائل فقط کلی در قران ذکر شده، مثله نماز که ما باید برایه طریقیه اجرش به سنّت یعنی حدیث و روایت مراجعه کنیم و برایه این کار هم نیاز به متخصصینی داریم که حدیث صحیح رو از ناصحیح تشخیص میدان و بنا به پیشامد موارده خاص میتونن راهه حال و چاره رو پیدا کنند. قبول دارم که قران هدیه عظیمیست و بهت تبریک میگم که این رابطا رو باهاش داری. قدره این حالتت رو بدون عزیزم . امّا در اموری ما واقعاً به یک متخسّس احتیاج داریم چون اگرچه قران عمه فهم هست امّا این فقط یک لایه قرانه در آیته متشبه نمیشه راحت این رو گفت. برایه فهمه اونها راصخون فی علم رو لازم داریم طبقه نص صریح قران. و اونها هم ائمّه هستند و در زمانه غیبت علمای دین. این نکتیه مثبتیه که علما اختلافه نظر دارند این به آدمهیه مختلف با سلیقه مختلف و افکره متفاوت اجازه میده مرجعه رو انتخاب کنند که بهتر میفهمنش. در ضمن هر کدومه ما درکی از دین داریم و در مرتبه مختلف از دینداری اگر خدا بخواد هستیم. به هم اجازه بدیم که رفتارهیه متفوته هم رو بپذیریم. من به شخصه شهمته نازنین زهرا رو برایه ترکه این مجلس ندارم و اگر چه عذابم میده ساکت همونجا میشینم که . البتّه ملاحظته دیگری هم جز شهمت هست ولی فکر میکنم کاری که دوستمون میکنه اون چیزیه که باید واقعاً باشه، و من خاضعانه میپذیرم که من اینجا لنگم و عملکردم کامل نیست، حالا اگر شما به لزومه این کار اعتقاد نداری این احتمال رو باز بگذار که شاید در آینده شما هم همین حس رو داشتی قطعن دوست خواهی داشت این حس مورده احترام قرار بگیره همونطورکه خودت گفتی کسی هم بهش موضع نگیره. ببخشید فینگ نوشتم.
و در ضمن فقهه حاکم بر مکّه فقهه اهله سنّته نه شیعه و اونها در احکام با ما تفوتهی دارند تا همین اواخر علمایه حنفی مذهب مثلاً دوره حمل رو حتی تا چند سال میدونستند و نه فقط نه ماه! اهله سنّت مثلاً خرگوش رو بعضیشون حلال گوشت میدونند که برایه ما حرامه. یا هر صیددریای رو میخورند حتی هشتپا و خرچنگ که برایه ما باز حرامه. گویا فقط بعضی علمایه شیعه جوازگوشته خرچنگ رو دادند ولی باز مطمئن نیستم اینرو. میبینی که تفاوت داریم و رفتار ونجا اصلاً ملاک نمیتونه باشه.








مامان

1388/5/18 6:51 ب.ظ


نازنین زهرا جونم چند تا سوال دارم 1 - شوهرتون همراهیتون می کنن؟ شوهر من، وقتی تو ماشین هستم موسیقی گوش نمیده من نمی تونم سخت گیری به اون کنم چون هم خودم کمتر از یک ساله تغییر کردم و هم خانواده هامون با اینکه مومن هستند اینطوری اند. و مطمئنم راجع به عروسی رفتن نمی تونم موضع شما راداشته باشم (هر دو طرف طردم می کنن)
تازه خاله ام و دخترهاش که خیلی دوسشون دارم و حجابشون از من خیلی کاملتره تو خونه شون آهنگ می ذارن و می رقصن اگر من بلند شم بیام بیرون نمیدونم چی می شه . 2- رقص خانمها برای هم چه اشکالی داره؟ البته من خودم چند ماهی هست که اصلا نمی رقصم و موجبات تعجب فامیلمون رو فراهم کردم!
باران جون می شه حاج اقا برزگر را بیشتر معرفی کنی ؟ ایشون مرشد و استاد هستند؟ همه می تونن بهشون مراجعه کنن؟


باران

1388/5/18 7:05 ب.ظ


مامان عزیزم حاج آقا برزگر تو ارومیه ان و ظاهرا یه استاد معارف ساده ان ولی....خدا میدونه که چه آدم بزرگیه.ما هم باهاشون درس اخلاق داشتیم.
راجع به آهنگ و رقص نمیدونم چی بگم بهتون حق میدم.من پدر و مادرم اینو رعایت میکنن و پدربزرگ و مادربزرگامم همینطور یعنی وقتی من این کارو میکنم مثل مریخی ها کسی نگام نمیکنه چون دو نسل قبل منم نمونش بوده ولی خوب الن تو نسل خودمون نمونشو نداریم تو فامیل.حتی بخاطر این قضیه من و همسرم قید عروسی گرفتن رو زدیم.خوب تو جمع دوستان و جشن تولدای خوابگاهو....خیلی این در و اوندر زدم تا به حقیقت ماجرا برسم.قضیه همون ایمان قلبیه که میگم.ایمیل نگاریتی زیادی با دفتر مرجعم کردم ولی جواب روشنی نگرفتم.این بود که تصمیم گرفتم به فطرت خودم رجوع کنم.اون اولا که ازدواج کرده بودیم چون مرجع من فقط رقص زن برای شوهر رو حلال میدونه برای همسرم میرقصیدم و خوب برای این رقص هم از همین آهنگای مثلا مجاز تو بازار استفاده میکردم.وقتی تصمیم گرفتم به فطرتم رجوع کنم (مثل مساله آرایش)یه مدت هم آهنگو هم رقصئ گذاشتم کنار.خدا میدونه که چه آرامشی به روحم حاکم شد.به کل زندگیمون به روابطمون به معنویتمون...واقعا هر کس دنبال راه باشه خدا راهو جلوی پاش میذاره.از اون به بعد بود که فهمیدم مامان و بابام چه لذتی فراتر از گوش دادن آهنگ و رفتن به عروسی تجربه میکردن و چقدر دلشون میخواست ما هم این لذتو بچشیم.شاید من بخاطر اینکه دختر تو خونه بودم به اطاعت از والدینم این کارا رو میکردم ولی ازشون لذت نمیبردم.ولی حالا طوری شده که سوار تاکسی که میشم اگه آهنگ زن باشه حتما به راننده میگم خاموشش کنه.البته با ملایمت.عروسی نزدیکترین دوستم که جای خواهر نداشته ام بود نرفتم...



باران

1388/5/18 7:08 ب.ظ


خانواده همسرم کردن.البته شیعه و اهل کرمانشاه.ولی خوب عروسی ها و همه مراسماشون مختلطه خدا رو شکر میکنم که نه تنها همسرم بلکه مادر و برادر و خواهرشم با من همراه شدن. و وقتی من یه عروسی رو نمیرم همه باهام همراهی میکنن.بخصوص خواهرش که روحیه حق پذیری داره.


صبا

1388/5/18 7:24 ب.ظ


از اینکه بحث به بیراهه کشیده شد معذرت میخوام. امیدوارم خدا به هممون نظر لطف داشته باشه. ممکنه یه نفر خیلی واضح به من بگه موضوع بحث چیه؟


19مرداد:
ایه

1388/5/19 9:55 ق.ظ


در مورد محیط بگم من به شدت به تاثیر خانواده ایمان دارم تجربه دارم وهم بسیار دیدم که والدین تاثیر عمقی وبی بدیل دارن در این مورد واگه مواردی از تاثیر جامعه باشه سطحی وزودگذره البته منکر اثر محیط نیستم اگر غیر این بود اسلام عزیز اینهمه بر اهمیت امر به معروف ونهی از منکر تاکید نمیکرد واهتمام به زدودن هر گناهی از جامعه (در راستای بحث حجاب که مربوط به زن ومرد هردو میشه وتو قران بهش توجه اساسی شده)ولی میخوام به این نکته توجه بشه که به دلیل اوضاع بد جوامع ترس از بد تربیت شدن فرشته هامون نداشته باشیم ......نمونه واضح بخوام مثال بزنم یهودیان هستند که تو هر محیطی باشن اکثرا تمام ضوابط دینشون رو اجرا میکنن جالبه حتی دستورات تغذیه ای رو همینطور بهش معتقد هستند.......وبر خلاف تما مدنیا که بیشتر گرفتار یه نوع تغذیه خاص مد لباس خاص مدل مو وطرز سلوک به خصوص جوانان هستند اونا انگار یه حاشیه امن دارند ....به نظر من اون حاشیه امن پایبندی دقیق خانواده هست..
حالا اگه بخوام برای خودمون بگم همون تاکیدی میشه که مسیحا جان یه بار تو بحثی مطرح کردند یعنی حاشیه امن ما عمل همراه با بصیرته.نه سنتی وباری به هر جهت ..اون وقت دینی میشه که همونطور که قبلا هم گفتم تو متن زندگیمونه نه حاشیه تزیینی فقط!!!!!!!!


مامان نازنین زهرا

1388/5/19 9:56 ق.ظ


سلام به همه دوستان نازنینم
وقتی تو چنین جمعی هستم با تمام وجودم احسس امنیت و آرامش میکنم دعا میکنم خدا به قلبهای همتون از آرامش خودش عنایت کنه...
مامان عزیز 2 سئوال پرسیدی گفتم بی پاسخشون نذارم 1- همسرم تا قبل از ازدواج حتی نماز هم نمیخوندند ولی در عرض این دو سال هم اون منو خیلی کشید و من هم سعی کردم به اون کمک کنم البته وجود نازنین حاج آقای بزرگر بسییییار مفید بود تو این مساله (قابل توجه باران عزیزم ) هرچند که خانواده های ما هر دو البته خانواده همسرم بیشتر مانع میشدند سر یکسری مسائل حتی خصوصی ترینشون باورتون نمیشه اگه بگم یکی از فامیلهای درجه یک همسرم به من گفت چرا جلوی چادرت بیرون رفتی اونجوری میگیری یکم شلتر بیگیر خفه میشی هههههههه... ولی خوب همه اینها به من نشون میداد که دارم تأثیری که مدنظرم هستش رو میذارم و خوشبختانه روز به روز این تأثیر بیشتر شد تا جائیکه الان خواهر شوهرمم چادر میکنند و مادر شوهرم فردا سفره بی بی باز کرده که تا به حال تو فامیل همسرم چنین مساله ای سابقه نداشته....
دوستان مهربونم من معتقدم وقتی دل آدم با عقلش یکی شد اون موقع اون ذات پاکی که از طرف خدا تو همه ما انسانها نهادینه شده کار خودشو میکنه و بدون اینکه خودت بخوای یکسری کارها رو انجام میدی که انجامشون مساوی با آرامش درونیه برات... خیلی حرفها تو این زمینه هست که مجالش نیست و صدالبته اگه یه روز بحث هفته مون این مسائل رو در بربگیره میتونیم مفصل تر بهشون بپردازیم
مامان نازنینم فکر کنم تو بالا جواب سئوال دوم رو هم دادم...
ماه پیشونی عزیز بهت تبریک میگم و احساس غرور میکنم از اینکه با شما آشنا شدم انشاله آقا یارت باشه... من لیسانس زبان دارم و الان کارمند هستم و تحصیلات حوزوی ندارم (متأسفانه) ولی در اسرع وقت همین که فرشته تو دلم اومد بیرون و بهم اجازه داد شروع میکنم انشااله آقام میپذیره....



ایه

1388/5/19 10:26 ق.ظ


در مورد عروسی ونوار و.اینا هم بگم.......منم عروسی برادرم نرفتم.......تو فامیل هم برخوردشون اینجوریه که همه به یه حالی غبطه میخورند به من ومیگن خوش به حالت میتونی اینجوری باشی.در واقع گرچه خودشون به خیلی از مسائل عمل نمیکنن اما فطرتشون میگه کدوم کار درسته.......البته الان خیلی سال میگذره از تغییرات من ولی اون اوائل مسخره کردن هاو اذیت ها بود ولی به تدریج همون جور که نازنین زهرا جان گفتند خدا رو شکرهمه تغییرات به سمت حقیقته!!!!!!
در مورد حجاب هم یه نکته بگم وبرم ......
.به نظر میرسه تعریفی که قران وسیره حضرت زهرا سلام الله علیها از حجاب به ما میدن یه جور حفظ حیا وعدم جلب توجه جنسی به هر نحویست ........درسته ما به دنبال یه روشهایی برای استفاده راحت تر از حجاب هستیم مثلا به اجبار مجبوریم یه جاهایی بچه بغل کنیم و.....ولی باید حواسمون باشه اصولا تو حجاب اگه رفتیم نباید خیلی راحت برخورد کنیم مثال میزنم دیدید بعضی خانم ها چادر دارند اما راحت تو خیابون خم میشن مثلا برای بچه یا دستفروشی که روی زمین بساط کرده و......خوب اینجوری حجم بدن کاملا مشخصه یا بی توجه با نامحرم خنده و...دارند یا با همراهشون دارن میخندن ولی تو مغازه فروشنده هم ناظره و.....
اگه دقت کرده باشیم تو قران یه نوع حجاب رو معرفی نکرده بلکه حجاب قدم ،نگاه، صدا و....داریم.......فکر کنید اگه مردان وزنان جامعه همه این چیزهارو رعایت میکردند چی میشد.........
خیلی ها در مورد حجاب موضع میگیرند که مثلا اسلام فقط به زن سخت گرفته واین حرافا وووووولی همون طور طور که میدونید برای مردان هم دستوات دقیقی در این مورد هست..وخدا رو شکر همسر من عامل به این دستورات هست ومن هم لذت میبرم از این حفظ حریم ایشون ......
با رعایت این مسائل یک معنویتی برای انسان به دست میاد که از هر حظی بالاتره ........کاش خداوند توفیق عمل کامل به همه بده الهی امین


صبا

1388/5/19 10:40 ق.ظ


سلام دوستان. من میتونم برا بحث جدید یه موضوع پیشنهاد بدم؟


مامان نازنین زهرا

1388/5/19 10:50 ق.ظ


آیه با نظراتتون در مورد تأثیر محیط بر تربیت فرزند و بقیه چیزها موافقم بنظر من اگه ما از اول یعنی از وقتی که خودمون رو میشناسیم و مقید و معتقد میشیم در هر حرکتمون آینده رو درنظر داشته باشیم و فرزندانی که مسئول تربیتشون خواهیم بود مطمئناً فرزندی که ما تربیت میکنیم بسیار فهمیده تر و مقیدتر از ما خواهد بود اگر من در سن 18 سالگی تصمیم گرفتم نرم عروسی( مثال بحث این چند روز رو میزنم) و این تصمیم من من با ایمان و اراده قلبی بود مطمئنا و مسلما همانطور که بزرگان هم خیلی تو این زمینه سخن گفتند فرزند من از اوان کودکی هیچ میل و رغبتی به این مسائل نخواهد داشت همانطور که من وقتی خانمهای آرایش کرده و .... میبینم که دارن میرن عروسی اصلا دلم نمیخواد بجاشون بودم حتی خیلی وقتا براشون دلم میخواد دعا کنم، با یاری آقا و خانم فاطمه زهرا فرزند من هم...
محیط زمانی میتونه تأثیر داشته باشه که پدر و مادر تأثیر خودشون رو نادیده بگیرن و بچه شون رو بسپرن دست محیط حتی فامیل درجه یک یا... منظورم این نیست که من نمیتونم بچه مو چند ساعت پیش پدر و مادر خودم یا همسرم بذارم و خودم حضور نداشته باشم منظور اینه که باید اون تأثیر خودم رو از قبل بذارم ...
من الان تو این دوران به توصیه همسرم یه dvd تهیه کردم که همش مولودی و دعا و آهنگهای مربوط به آقاست و انواع ادعیه هم توش هست و هر روز اونو میذارم تا فرشته تو دلم باهش آروم بگیره مطمئنم کسی که با این آرامش اخت بگیره تا ابد نمیتونه صدای این آهنگهایی که تو عروسیه و ... میذارن رو تحمل کنه... و خیلی کارهای دیگه که مطمئنم خدا با انجامشون خودش فرشته اش رو برام نگه میداره درست اون جوریکه خدا میپسنده..


مامان نازنین زهرا

1388/5/19 10:54 ق.ظ


صبای عزیز بحث در مورد تأثیر محیط روی فرزندان هستش که هنوز تموم نشده...
اگه نظری دارین خیلی خوشحال میشم بشنوم


صبا

1388/5/19 11:07 ق.ظ


تصورم این بود که هر هفته موضوع بحث عوض میشه. حالا به جای خودش پیشنهاد میدم. پارسال اینموقع اوایل دوران بارداری من بود. منم سعی می کردم ادعیه رو گوش بدم. اونموقع یه دعای ابوحمزه ثمالی داشتم که با لحن عربی خونده شده بود و من عاشقش بودم. وقتهایی که برای انجام تحقیقای دانشگاهیم پای کامپیوتر می نشستم حتما گوشش می دادم. یا مناجات شعبانیه و دعای عهد و زیارت آل یاسین رو. الان پسرم خیلی بچه خوش اخلاق و آرومیه. فکر می کنم تاثیر همون نواهای ملکوتی بوده. ایشالا شما هم موفق باشی. قدر این لحظه ها رو بدون. من که بعدا خیلی دلم برای دوران بارداری تنگ می شد. یه نکته دیگه: نمی دونم هفته چندم هستین و کوچولوت حرکت داره یا نه، ولی تو ریحانه بهشتی نوشته که وقتی جنین حرکت می کنه دستتون رو بذارین روی شکمتون و سوره توحید و صلوات رو قرائت کنین. اینم خیلی موثره. ضمن اینکه کلا زیاد صلوات فرستادن تو آرامش بچه خیلی تاثیر داره. ایشالا کوچولوت صحیح و سالم و صالح به دنیا بیاد. بخشید پرحرفی کردم.


مامان نازنین زهرا

1388/5/19 11:13 ق.ظ


صبا عزیز ممنونم از پیشنهاداتت من هفته 18 هستم و هنوز تکونهای فرشته مو احساس نمیکنم به شما هم تبریک میگم که فرزند خوش اخلاق دارین واقعا نعمته...
منم کتاب ریحانه بهشتی رو تهیه کردم واقعا عالیه خدا به نویسنده اش (خانم سیما میخبر)اجر دنیا و آخرت بده


باران

1388/5/19 3:33 ب.ظ


دوباره سلام این دو روز میرفتم پژوهشکده به همسرم کمک میکردم.واقعا چقدر جو برای مذهبیا سنگین و خفه است بخصوص تو ارومیه....همه میخوان بخورنت!انگار جاشونو تنگ کردی!انگار پاتو گذاشتی رو خرخرشون...
بگذریم...میدونین من به چه نتیجه ای رسیدم؟بعضی وقتا که اطرافیان خیلی در مورد حجاب و موسیقی و رقصو...این چیزا باهام بحث میکنن و متهمم میکنن به متحجر بودن و خشک مقدس بودن..بهشون میگم این یه حاشیه امنیته اگه روز قیامت بشه و بفهمیم این چیزا گناه نبوده من جز اینکه تو این دنیا یکم به خودم سخت گرفتم و اونم بخاطر خدا بوده پس اجرش محفوظه ضرری نکردم،ولی اگه بفهمیم گناه بوده اونوقت کی ضرر میکنه؟به نظرم اینا تقواست مگه نه اینه که تقوا یعنی پرهیزکاری؟پرهیزکاری یعنی نه تنها پرهیز از گناهان بلکه پرهیز از کارایی که توشون شبهه هست.گرچه من یه گناه بودن اینا اطمینان دارم چون هر چیزی آدمو از فطرتش و از خدا دور کنه گناهه.ولی در کل احساس میکنم ما تو هر زمینه ای که خودمون ضعف داریم و نمیتونیم پرهیزکاری کنیم به کسی که اونو رعایت میکنه تهمت خشک بودن میزنیم.نمیگم من خیلی اهل تقوام ولی خدا رو شکر که میتونم به اونایی که میتونن رعایت کنن ته دلم احترام میذارم و از خدا میخوام به منم این توفیقو بده که مثل اونا بشم.


باران

1388/5/19 3:40 ب.ظ


در مورد تاثیر پدر و مادر حق با شماست.من افراد زیادی رو دیدم که از خانواده های مذهبی بودن یه مدت از اصلشون دور شدن ولی دوباره برگشتن.ولی دلم میخواد بچمو با بینش بزرگ کنم.بنظرم اینطور نیست که چون من آهنگ گوش نمیدم بچمم اینطوری بشه مگه اینکه کاملا بهش بفهمونم که من چرا آهنگ گوش نمیدم.کنار هر الگو برداری که بچم از من میکنه باید یه بینش و معرفتی هم وجود داشته باشه وگرنه ممکنه تو یه محیط دیگه یا اصلا خدای نکرده بچه ای که پدر و مادرشو زود از دست بده این عقاید دستخوش تغییر بشن.واسه همینم تصمیم دارم شروع به مطالعه کتابهای شهید مطهری بکنم متاسفم که تا حالا این کارو نکردم ولی جلوی ضررو هر وقت بگیری منفعته.اگه دوست داشته باشین میتونیم این دوره مطالعاتی رو باهم شروع کنیم و در موردش بحث و بررسی هم بکنیم.


ماه پیشونی

1388/5/19 3:54 ب.ظ


نازنین زهرای عزیز. ممنون از اظهار لطفت. امیدوارم همیشه موفق باشی گلم. و نی نی بهشتیت هم به سلامتی بیاد تو این دنیا و همونی بشه که دوست داری و خدا می پسنده. برای منم باعث افتخاره که دوستای گلی مثل شما دارم و واقعا برام نظراتتون و عقایدتون قابل تحسین و تامله.
ایه جون من 100% با نظر شما در مورد ابعاد مختلف حجاب موافقم.
به نظر من کسی که محجبه میشه یا هست مسئولیتش خیلی بیشتر از دیگرانه. چون اون به باوری رسیده که خیلی ها هنوز نرسیده اند. و این باور مستلزم تفکر و تدبر بیشتر در دین هست. ما انسانها در عین حفظ حجاب ظاهری از هر بعد ،باید از درون هم ، حجاب داشته باشیم. من فکر میکنم ریشه حجاب همون حجب و حیا است.
چه خوبه که ما حافظ حجب درونیمون هم باشیم.



ایه

1388/5/20 3:59 ب.ظ


خوب من خیلی خوشحالم به خاطر وجود شما دوستان عزیز......
مهسا جان من با نفس عروسی رفتن مشکلی ندارم دوست هم دارم برم ولی تا جاییکه گناه نباشه که البته خیلی به ندرت پیش میاد عروسی بدون گناه.......
اتفاقا بعد از مدت ها چند روز پیش عروسی نوه یکی از مراجع فقید دعوت بودم .......خداروشکر مشکلی نبود با مولودی مجلس شاد وپر رونق بود ........
در مورد تولد وجشن تکلیف هم اکثرا مال دوستانم رو میرم که عقایدشون مثل منه وفامیل دیگه بعد از اینهمه سال میدونند من نمیرم وقبلا هم گفتم که نه تنها ازم دلخور نمیشن بلکه تحسین هم میکنند این برای من خیلی ارزش داره که بستگانم رو با دین داری خودم از دین خدا زده نکردم بلکه خیلی تحولات رو هم درشون دیدم به لطف خدا...یه روایت هست نقل به مضمون که یکی ازائمه میفرمایند مردم اگه محاسن کلام ما را بدونند خودشان جذب دین حق مشن.......
در مورد محیط بسته و.....ببین مهسا جان منم مخالفم بچه رو ایزوله بزرگ کنیم که عملا امکانش هم نیست ولی ابتدا باید واکسینه کنیم اونو نسبت به گناه.......رفت وامد با خانواده ودوستان صالح خیلی کمک کنندس .دختر من هنوز کوچیکه از تجربه دوستانم که دختر نوجوان دارن مثال میزنم اونا هم مثل من تو خانواده هاشون هم عقیده ندارن بنابراین با خانواده هایی که دختر تو اون حدود سنی داشتن (از دوستان)رفت وامد دارند هم خانوادگی هم مجلس زنانه و...با هم پیک نیک میرند بچه هاشون رو استخر میبرند تولد میگیرند بوستان مادران میرن که راحت باشن با دخترا دوچرخه سواری میکنندو........خلاصه همه جا با ضوابط شرعی ورعایت چیزهایی که میپسند ندیه دختر مسلمون داشته باشه در عین حال احساس محرومیت نکنه.....اینم بگم که هیچ چیز تحمیلی نیست اما دخترا وقتی میبینند مادرشون معرفت عمیقی به عقایدش داره و سوالاتشون رو جواب میده و محبتش هم صمیمانه به بچه هاش عرضه کرده وبد اخلاق و......نیست خوب عاشق همچین مادری میشن و دیگه مشکلی نیست .......خدا رو شکر با این شیوه تو اکیپ ما کسی نیست که مشکلی تو این زمینه ها داشته باشه حتی چند تا از دوستان هستن که از لحاظ سنی بزرگتر از ما هستن والان بچه هاشون دانشجو هستن کاملا راسخ در عقیده ومدافع هستند........
تمام این ها رو برای این گفتم که توکل به خدا کنید وازش بخواهیم که در امر تربیت مارو یاری کنه که علیرغم هوای نفس ووسوسه شیطان بتونیم از پس این کار بزرگ بر بیاییم و. ........به لطف حق میتوانیم


24مرداد:
حوریثا

1388/5/24 3:08 ب.ظ


خب. سلام دوستان
به دوستان تازه وارد هم خوش امد می گم.
تا مدیر جان اعلام موضوع نکرده از فرصت استفاده می کنم تا چند نکته مربوط به موضوع تاثیر محیط رو عرض کنم خدمتتون. پسرم ناخوش بود و فرصت نوشتن نداشتم هفته قبل.

فکر می کنم باران جان درباره احتمال ادامه تحصیل در غرب گفته بود. اینجا خودمون با هر کش و قوسی که هست هستیم چون شخصیتمون مدتهاست که شکل گرفته اما تربیت بچه فرق می کنه. مساله هویت و نیاز به پذیرفته شدن در جمع در رشد و شکل گیری شخصیت بچه نقش اساسی داره. اما... اینجا ما 3 بار بیگانه ایم و سه بار از جامعه مستثنی میشیم. اول چون خارجی هستیم. دوم چون مسلمانیم و روسری داریم. (و این یعنی منفورترین نوع خارجی در اروپا)و سوم چون شیعه هستیم(و این یعنی نمیشه زیاد روی جمعهای همسالان مسلمون تکیه کرد. بالاخره یک روز هر قدر هم که جلوی خودشون رو بگیرند رافضی رو به بچه می گه یا تو مسجد چپ چپ دستهای ازاد ما رو نگاه می کنند. در واقع این یعنی منفورترین نوع مسلمان در جوامع مسلمان اروپا. من انتظار این یکی رو اصلا نداشتم ولی راستش دردناکترین نوع رفتاری که باهاش مواجه میشیم) با این حساب اتفاقهای زیادی ممکنه در محیط بیرون خونه برای روحیات کودک ما بیفته. خیلی از بچه های مسلمان دلشون میخواد مادرشون مثل مادر بچه های دیگه باشه. خونواده هایی این مشکل رو رد کردند که یک جمع قوی مسلمون از هم وطنها یا صرفا هم کیشها داشتند با برنامه های منظم و گردهماییهای مذهبی. اما معمولا جمعهای شیعه زیادی وجود نداره اگر باشه زبانها فرق می کنه. مثلا تو جمع لبنانیهای شیعه همه عربی حرف می زنند و یک ایرانی باز اونجا با جمع نمی تونه واقعا همراه باشه. ما اگر قرار بشه بمونیم تصمیم داریم به هامبورگ بریم که مسجد شیعه فارسی زبان اونجا داریم و یک گروه شیعه مقید ایرانی که شاید بیش از 5 دهه است که اونجا مقیمند.




حوریثا

1388/5/24 3:38 ب.ظ


البته من کاملا با ایه جان و حاشیه امن موافقم. واقعیت اینه که یهودیها اگر تو این کار خیلی موفق بودند برای اینه که کامیونیتی یا جامعه خودشون رو تحت هر شرایطی دارند چه میان خیل مسلمونها و حتی میون مسیحیهای اروپا که در یهودی ستیزی ید طولایی داشتند. در واقع خانواده مسلمان به تنهایی در یک جامعه غیر مسلمون نمی تونه اون حاشیه امنی باشه که شکل گیری هویت مسلمان بچه ای رو که مدرسه میره و معاشرت با همسالانش بخش مهمی از رشد روحی و روانیشه تضمین می کنه. حتما حتما حتما یک کامیونیتی همکیش و ترجیحا همزبان با الگوهای موفق دینداری لازمه تا بچه هویتش شکل بگیره و نیازی به همرنگ شدن با جماعت برای جلب پذیرش اونها نداشته باشه. درست مثل همون گروه همفکر ایه جان.


حوریثا

1388/5/24 3:48 ب.ظ


به گمونم مهسا جان یا صبا جان نکته رو درباره فساد مالی در غرب گفته بودند که من درست متوجه منظورشون نشدم و فکر کردم شاید لازمه یه توضیحی رو بدم.
چیزهایی که رسانه های ایران درباره فساد مالی شرکتهای بزرگ یا افراد در غرب می گن خوشبختانه بزرگنمایی تنها موارد و واقعا تنها موارد موجوده که سریعا باهاشون برخورد میشه و حتی اینجا هم خیلی سر و صدا می کنه چون جامعه بهشون عادت نداره ، چون نظارت مالی و مالیاتی به شدت سختگیره. کافیه که معلوم شه فلان عضو هییت مدیره فلان شرکت معروف در یک مزایده رشوه گرفته ، این یعنی کارش تمومه. در جا باید استعفا بده و دادگاهش هم پیگیرانه و سختگیرانه مجازاتش می کنه. تازه اگر قبلش خودکشی نکرده باشه اونطور که عادت ژاپنیهاست. حالا این رو مقایسه کنیم با کشور مسلمان نشین خودمون. این رفتارها برای اینها اصلا ربطی به دبن نداره. اصلا خیلی از این ملت نه مسیحی که اتییست هستند و خدا رو باور ندارند. اصل حفظ کرامت انسانیه و رعایت حقوق مردم. در واقع حق الناس اینجا خیلی مهمتر از حق الناس تو مملکت ماست

25 مرداد:
ایه

1388/5/25 12:48 ب.ظ


سلام به همه دوستان خوبم.........
هر چند مبحث محیط هنوز خیلی جای کار داره ولی به نظر من هر کدوم از این مباحث میتونه تلنگری باشه برای هر کدوم از ما تا دنبال کنیم موضوع رو به هر ترتیبی که برامون مقدوره ومیشه یه دغدغه گوشه ذهنمون وصد البته استفاده خیلی زیادی که از تجارب ودانسته های هم میبریم.......میخوام بگم هیچ کدوم از مباحثی که تعیین میکنیم جامع ومانع بحث نمیشه البته امکانش هم نیست ...
حالا پیشنهاد من ..........
من هرچی نگاه میکنم میبینم خیلی از اشکالاتی که تو مسیر تربیت ممکنه پیش بیاد ودر یک لحظه تمام رشته های مارو پنبه کنه و هر چی رو که یه زمانی یاد گرفتیم تا به موقع عمل کنیم از ذهنمون پاک میکنه.............خشمههههههههههههه
همه چی در مورد خشم از اینکه چه موقعیت هایی به وجودش میاره اثری که رو بچه هامون داره راهکارهای عملی مبارزه باهاش.تجربه ادمهایی که دیدین خیلی ارومن وموفق تو این زمینه وخلاصه هر چی به درد دنیا واخرتمون بخوره..............
حالا تا نظر جمع چی باشه


حوریثا

1388/5/25 1:23 ب.ظ


امان از خشم
ایه جان درست میگن
اگر ما بتونیم خشم رو مهار کنیم خیلی از رذایل به تبع اون از بین میرن.
من هم با این موضوع موافقم ولی فکر می کنم یک هفته کافی نیست اینطوری بحثها عجولانه پیش میرن.


نی نی لیلا

1388/5/25 1:44 ب.ظ


آدمها مثل گذشته صبور نیستن.
مثل گذشته راحت زندگی نمیکنن.
دغدغه ها تغییر کرده...
دردسرها بیشتر شده.


باران

1388/5/25 1:59 ب.ظ


منم با این موضوع کاملا موافقم.چون خودمم خیلی درگیرشم.برعکس همسری که خلق خیلی حلیمی دارن من زود از کوره درمیرم اتفاقا خیلی وقتا به این فکرمیکنم که اگه خدای نکرده واسه فرزند دلبندم اینطوری عصبانی بشم چه کارا که ممکنه ازم سر بزنه....


مامان میثم

1388/5/25 2:19 ب.ظ


سلام
روز یکشنبه همگی بخیر
بد نیست یه یادی هم از ذکر امروز بکنیم :‌یا ذالجلال و الاکرام
دیگه اینکه موصوع بحث عالی و خوب و کاربردیه ....خداییش اگه این خشم لعنتی که از بزرگترین خصوصیات شیطان هست نبود چقدر همه چیز خوب یود .... من میخوام بگم که 5 ساله در کنار کسی زندگی میکنم که در زندگیش 2 بار بیشتز خشمگین نشده و اون دوبار هم به جا و لازم بوده ...حالا فرض کنید این بنده خدا در کنار شخص نا آرومی مثل من داره چه ضجری میکشه ...راه حل ارائه بدید ....
اما یه نکته بگم که تا حالا خودم اونو تجربه کردم :
آی مامانایی که هنوز نی نی ندارین و دوست دارین صبورتر از این باشین ...یه دونه فرشته کوچولو از خدا امانت بگیرید تا تمرین صبر کرده باشین ............... به نظر من مادری یه تمرین صبره .................


صبا

1388/5/25 2:51 ب.ظ


من قبلا خیلی خشن بودم و گاهی فکر میکردم خصوصیت خوبیه خودمو اذیت می کردم اطرافیانم رو اما نمی دونم شرایط زندگیم تغییر کرد تغییری که نتیجه اش می تونست دو تا حالت باشه یا سفید یا سیاه . تصمیم و علاقه من به نزدیک شدن به چهره حضرت زهرا نه تنها خشم (که درجه خیلی بالایی ازش داشتم)بلکه خیلی از رذائلی که شاید خودم بعضی هاشو نمی شناختم رو برام درمان کنه. آخه علاوه بر این چیزا یه سری چیزا هست که شاید مثل خشم اسم مشخصی نداشته باشه اما مانع دلنشین شدن آدم برای خودش و اطرافیانش میشه . دارم خودمو آماده می کنم که هر چند کم اما مادری شبیه آسمونی ترین مادر دنیا باشم


یاس خاکی

1388/5/25 3:57 ب.ظ


مامان میثم دقیقا باهات موافقم ...من از وقتی امیر مهدی دنیا اومده تا کاملا این موضوع رو در خودم احساس میکنم (صبر)


حوریثا

1388/5/25 8:30 ب.ظ


یک اطلاع رسانی
دوستانی که دسترسی به ماهواره ندارند میتونند برنامه های شبکه سلام را با اینترنت تماشا کنند. برنامه ها 3 بار در 24 ساعت تکرار میشه اغلب.
ٌhttp://www.salaamtv.org
ساعت هفت ونیم عصر برنامه تفسیر قران دکتر محمد علی انصاری پخش میشه.


مامان میثم

1388/5/25 8:34 ب.ظ


باران جان مادر این فایل داستان راستان رو من دانلود کردم منتهی صفحاتش انگاری بهم ریخته است میشه بگید از فایل شماره چند صفحه اول باز میشه .... هرچی تلاش کردم اولشو نیافتم ....
حوریثا جون برنامه شبکه سلام مال ایرانه یا جای دیگه ؟ درضمن تفسیر اقای انصاری فوق العاده است ....یه ترم دانشجوی ایشون بودم و حظ بردم ..ممنون از اطلاع رسانیت عزیزم


حوریثا

1388/5/25 8:35 ب.ظ


معصوم فرموده خشم کلید همه بدیهاست.
و این به شدت در مورد من صادقه. و فهمیدم بدتر از خشمگین شدن عمد به خشم است. بوده اوقاتی که کظم غیظ ممکن بوده ولی اجازه داد ه ام خشم من رو با خودش ببره.


حوریثا

1388/5/25 8:37 ب.ظ


خواهرم برنامه ها به فارسی از امریکا پخش میشه.
و شبکه با وجوهات شرعیه شیعیان امریکا ایران افغانستان اداره میشه.
به جز سخنرانیهای عالی ایشون دکتر فقیهی هم در همین اوقات گاهی تفسیر نهج البلاغه دارند.



مامان میثم

1388/5/25 8:41 ب.ظ


ممنون حوریثای گل الان دارم شبکه سلام رو میبینم ..دستت درد نکنه ..از این شبکه های خوب بیشتر ادرس بزار ....برنامه های کودک خوب اگه داره

26مرداد:

مامان نازنین زهرا

1388/5/26 8:55 ق.ظ


سلام و صبح همگیتون بخیر
میخواستم یکم از تجربیات خودم در مورد خشم و در مقابلش کظم غیظ بگم، چون همه ماها سعی داریم به من متعالمون برسیم پس سعی میکنیم از هرچیزی که نشانی از شیطان و دور شدن ما از انسانیتمون داره بری بشیم من هم در این راستا بدلیل داشتن این خصیصه زشت تا حد زیاد در وجودم سعی بر سرکوبی و از بین بردنش کردم اوایل سعی میکردم به قول خودمون خشمم رو بخورم یعنی صدام در نیاد ولی خوب عد از یک مدت دیدم این روش نه تنها کمکی بهم نمیکنه بلکه یه جورایی در من نسبت به دیگران نوعی بدبینی و حالت کینه رو تو دلم بوجود میاورد........ که خوب این خودشم یه خصوصیت زشتر بود بعدها سعی کردم که بیان کنم که ناراحت و خشمگین شدم یعنی وقتی از یکی خشمگین میشدم به جای اینکه با خشم برخورد کنم سعی میکردم به اون شخص بگم که از این رفتارش ناراحت شدم البته بصورت با احترام ولی خوب بعدها دیدم که این روش هم اونقدرها که باید درونم رو ارضا نمیکنه و مطمئن نیستم که به اون حلم واقعی بتونم برسم الان سعی میکنم وقتی خشم میاد سراغم خودم رو با فکر کردن به چیزهای بهتر آروم کنم و سعی کنم به خودم با حرفهای تسکین دهنده و خوب آرامش بدم....


مامان نازنین زهرا

1388/5/26 9:03 ق.ظ


دوستان نازنین
درسته که خشم یک احساس ولی روی جسم ما هم تأثیر بسیار زیادی داره مثل افزایش فشار خون و ضربان قلب و....
همه ماها به این اعتقاد داریم که در مقابل جسم و روحمون مسئولیم و مورد بازخواست قرار خواهیم گرفت پس با کنترل خشم و. نشان دادن آن با رفتارهای زیباتری چون صبر میتونیم به نوعی با این خصیصه زشت و شیطانی مقابله کنیم...


نی نی لیلا

1388/5/26 9:28 ق.ظ


سلام نازنین زهرا
من شاید آدم خشنی نباشم ولی خیلی حساسم و گیر زیاد میدم و گاهی از کوره در میرم و زبونم نیش دار میشه.
مخصوصا در برابر نزدیگانی چون شوهرم
شاید تو دلم چیزی نباشه ولی زبونم و حرکتم...
البته خیلی زود از دل طرف درمیارم.
ولی بقول شما اگه بخوایم به کمال برسیم باید بهترین باشیم.


نی نی لیلا

1388/5/26 9:44 ق.ظ


چرا عصبانی می شوید؟



حالت عصبانیت زمانی به انسان دست می دهد که اتفاقی برخلاف میل او روی دهد و او را به هر نحو متضرر سازد. غضب بر دو نوع است:

1. ظاهری و کنترل شده که در این مواقع انسان برای اینکه ناخشنودی خود را ابراز کند خود را عصبانی نشان می دهد تا بتواند تأثیر خود را بر جبران ضرر حاصله بیشتر نماید.

2. خشم غریزی که کنترل شده نیست و انسان در اینگونه مواقع قدرت تشخیص درست از نادست را از دست می دهد و هر اقدامی را که احساس می کند برای جبران ضرر لازم است، انجام می دهد. این نوع خشم و غضب که می توان از آن به عنوان تنبیه خود بخاطر اشتباه دیگران نام برد، بیشترین ضررها را متوجه انسان می کند. و اگر نگاهی به صفحه ی حوادث روزنامه ها و تیتر منازعات بیندازیم، اکثر اتفاقات ناگوار بر اثر همین خشم افسار گسیخته روی داده اند.



ریحانه

1388/5/26 9:51 ق.ظ


سلام صبح بخیر دوستان


سارا

1388/5/26 12:15 ب.ظ


سلام به دوستای گلم .همه میدونن که خشم و عصبانیت خیلی چیز بدیه اما چیزی که از اون بدتره تصمیم گیری و بعد عمل در هنگام خشمه که اوضاع رو خیلی بدتر میکنه. ما شاید نتونیم جلوی خشم و عصبانیتمون رو بعضی جاها بگیریم اما اگه سعی کنیم موقع عصبانیت تصمیمی نگیریم خیلی خوبه . چون تو اون مواقع آدم گاهی کارایی می کنه و یا حرفایی میزنه که بعدش خیلی پشیمون میشه و علاوه بر فشار روانی که عصبانیت بهش وارد کرده دچار عذاب وجدان و حسرت و پشیمونم میشه


مامان میثم

1388/5/26 1:06 ب.ظ


سلام و روز دوشنبه همگی بخیر
ذکر امروز رو که یادتون هست ؟ یا قاضی الحاجات
اما در مورد خشم : تو این دوروز خیلی تو خلوت بهش فکر کردم وبه این نتیجه رسیدم که آدم باید ببینه دربرابر چی و کی خشمگین میشه ...از چند حالت خارج نیست : یا حق با ماست و شخص مقابل واقعا مارو به خشم آورده یا اینکه ما درحقیقت داریم زور میگیم و به خاطر همین زورگگویی خودمونه که خشمگین هم شدیم ....در حالت اول هم دو حالت دیگه وجود داره : اینکه اگه ما از حق خودمون ( حالا هرچی هست ) دفاع کنیم چه فوایدی داره ؟ آیا از دینمون دفاع کردیم یا از شخص خودمون یا از آبرومون ؟ از چی ؟ آیا اون چیزی که ما به خاطر دفاع از اون خشمگین شدیم ارزش این خشم رو داره یا نه ؟ مثلا خود من گاهی در برابر دستورای شرعی که بعضی از نادونا به مردم میدن و هیچ وجه شرعی هم نداره عصبانی میشم و تا میتونم از این حق دفاع میکنم ....(‌فکر میکنم اینجا خشمگین شدن بد نیست منتهی باید کنترلش کرد و اگه با آرامش قابل حله ،‌با آرامش جلو رفت (‌که در اکثر مواقع با ارامش و طمانینه خیلی بهتر میشه جواب داد )‌) اما اگه اون مسئله حق چیز مهمی نیست و ضرری به دین من و آّبروی مسلمانی من نمیزنه و ادامه اون بحث و جدل دردی رو دوا نمیکنه بایستی سکوت کرد و تا جایی که میشه پاسخ نداد (‌البته خودم میدونم که خیلی خیلی سخته )‌ اما همه مشکلات بر میگرده به زمانی که ما بر حرف یا عمل نا حق خودمون پافشاری میکنیم و خشمگین میشیم اونجا دقیقا جاییه که شیطون افسار عقل ما رو به دست گرفته و هرجایی که دلش میخواد میبره .....
یه تجربه شخصی براتون بگم که یکی دوروزه بهش رسیدم و اتفاقا درباره همین خشمه ..... من با یکی از نزدیکانم شدیدا اختلاف نظر دارم البته میدونم که این شخص فقط به خاطر سم پاشیهای گذشه ای که اطرافیان کردن با من سر لج داره ... جالبه که ادم فوق العاده متشرعی هم هست و من همیشه وقتی با این آدم حرف معمولی هم میزدم به عصبانیت و ناراحتی ختم میشد ...وقتی برای اخرین بار دیدم که ایشون داره درباره یه حکم شرعی بسیار واضح الکی با من بحث میکنه ( فقط به این دلیل که با من مخالفت کرده باشه )‌متوجه شدم بحث و جدل با همچین آدمی بی خوده ...چون دلیل بحثش مخالفت با منه و من هرچی خودمو بکشم نمیتونم قانعش کنم ...لذا همون جا یه تصمیم گرفتم و با خودم عهد کردم که هرگز در جواب سوالهاش پاسخی ندم ...حتی اگه روی صحبتش با من بود .... اولش احساس کردم نکنه بی احترامی باشه اما بعد دیدم که هم خودش و هم من راحت تریم ...و جالب اینکه دیگران هم متوجه این مسئله شدن و منو تحسین کردن .... اینه که میگم گاهی سکوت بهترین جوابه


مامان میثم

1388/5/26 1:07 ب.ظ


وای چقدر حرف زدم ....ببخشید
راستی از حرف زدن گفتم :‌ همین زیادی صحبت کردن هم باعث بسیاری از گناهان از جمله خشمگین شدن میشه ....


داوودی

1388/5/26 1:14 ب.ظ


سلام.دقیقا گزیده گویی یه صفت بسیار پسندیده و نجات دهنده است. البته منظورم به شما نبود ها مامان میثم عزیز. بلکه کلی گفتم و منظورم بیشتر به خودم بود


مامان میثم

1388/5/26 5:45 ب.ظ


این یعنی چی که هر وقت منمیام شکاها غیبتون میزنه ....مواظب باشین که دارم خشمگین میشم


باران

1388/5/26 7:58 ب.ظ


اول من باید از دست شما خشمگین بشم مامان میثم جان.پس چرا نرفتی نسیم مطهر؟خلاصت کو؟مگه سوت سومو بخاطر شما طولش ندادیم؟

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   رستا۷۰۹  |  5 ساعت پیش
توسط   عطرخدا  |  5 ساعت پیش