دخترم یه اخلاق بد داره اونم اینکه هرچی تو خونه اتفاق میفته یا میشنوه برا همه میگه، یعنی هر اتفاقی که هر جا بیفته،اصلا درک نمیکنه که نباید همه حرفی رو جلو بقیه زد،از اون طرف خانواده شوهرم تا دخترم و میبینن شروع میکنن سوال پیچ کردن اونم مثل بلبل براشون تعریف میکنه، وقتایی هم که خودم نباشم که دیگه بدتر...
هر کاری بگین کردم با خوبی با دعوا و تنبیه نتونستم این اخلاقش و کنترل کنم، دیگه درمونده شدم...
عصر شوهرم گفت میبرمش بیرون از اون طرف کاری براش پیش اومده بجای اینکه بچه رو بیاره خونه برده خونه خواهرشوهرم اونم نکرده نامردی تا تونسته از بچه حرف کشیده،یکی دو ساعتی که شد زنگ زدم به شوهرم که بچه رو بیار خونه گفت بردمش خونه ابجیم، منم عصبانی شدم گفتم سریع برو بیارش...
تا اومدن از همون دم در دخترم شروع کرد تعریف کردن که اینو برا عمه گفتم اینو ازم پرسید منم حسابی قاطی کردم و سرش داد کشیدم الانم اومدم اتاق، دخترمم با شوهرم تو پذیرایی نشستن
راستش دیگه کم آوردم با اینکه خیلی صبورم دیگه خسته شدم، آخه چرا درک ندارن چرا بچه رو سوال پیچ میکنن
بعد اگه یه جا هم کسی به تربیت بچه ایراد گرفت میگن تقصیر مامانشه
(اصلا دوست نداشتم در مورد خانواده شوهر اینجا تاپیک بزنم ولی واقعا کم آوردم)