2737
2739
عنوان

خدایا اخه چرا مامان من 😔😔

| مشاهده متن کامل بحث + 983 بازدید | 116 پست
عزیزم خودکشی چیه انقد زود بهت بر نخوره وقتی باعث شدن شما ب این دنیا بیاین تا آخر هم وظیفشونه.شمام اص ...

بخدا همه راه ها رو امتحان کردم 

مادرم مریص بود فقط میتونست اب بخوره و شبا نمیتونست بخابه من دوم راهنمایی بودم شبا رو مبشستم تا صبح صبح میرفتم مدرسه ظهرم مهمون و ناهار و شام 


خب چیکار میتونستم کنم ک نکردم 

چرا باید اینجوری باشه

😔😔😔😔 چکد بار خاستم خودکشی کنم بخاطر عشقم نتونستم 

نكن بعدا پشيمون ميشي همش ميگذره

یه لحظه صبر کن رفیق لا به لای شلوغی و کلافگی و سخت گرفتن هایزندگی خواستم یه چیزی بهت بگمیه نگاه به پشت سرت بندازمثل همه ی روزایی که گذشتاین روزا هم میگذره‌خواستم بگم حواست هست دیگه؟!ما یک بار زندگی میکنیمحالا ادامه بده :)

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

ابجی ی چیز بگم  ی سال پول نداشتم واسش کادو تولد خوب بخرم براش ی کیف خریدم  ابجیم و بابام ...

والا چی بگم برای یه مادربعیده که چنین توقعات نابجایی از فرزندخودش که می دونه ازخودش هنوز استقلال مالی نداره داشته باشه ولی با توجه به توقعی بودن مامانتون ای کاش شما هم با بابا وابجی در خریدموبایل شریک می شدی.

حالا هم می تونی در این مورد با باباتون صحبت کنی تا ایشون با مامان بگن که این رفتارها وحرف هاشون باعث اذیت وازارت نشن.

باید درس بخونی تا ب یه جایی برسی...باید دورشی ازشون

اول راهنمایی بودم تیزهوشان ی شهر دیگ قبول شدم مامانم گف من نمیتونم تو رو تنها بفرستم ی شهر دیگ 


دو سال پیشخاهرم همون سهر نمونه دولتی قبول شد کوچ کردیم اومدیم اون شهر 


فکر نکنم وصع عوص سه اجی

2728
والا چی بگم برای یه مادربعیده که چنین توقعات نابجایی از فرزندخودش که می دونه ازخودش هنوز استقلال مال ...

😔😔 بابام خیلی دوسم داره ولی انقد سر مامانم باهاش دعوا کردم روم نمیشه باهاش حرف بزنم

بخدا همه راه ها رو امتحان کردم  مادرم مریص بود فقط میتونست اب بخوره و شبا نمیتونست بخابه من دو ...

خب دگ خیلی همه جوره خودتون رو کم ارزش نشون دادین میگم ک باهاشون چن وقت قهر کنین عصبانی هم شدن نترس ب قهرت ادامه بده اسیر نگرفتن ک😕😕😕

من از آن وقت که دربند  توام آزادم  
2740
 اذیت نمیشی؟ کجاش طبیعیه 

خب مامان منم همش دلش میخواست من زود شوهر کنم بخدا من هرشب چشم گریه بودم خدانکنه عروسی یکی از دختر فامیل باااشه دیگه کار من زار بود اون روز ، خداروشکر الان چند ماهیه نامزد کردم فعلا راحتم ولی خیلی اذیت شدم هرکیو میدید مستقیم وغیرمستقیم میکوبوند تو سره من

بجز حدتون همه چیو میدونین ماشالا  
باید حتما با یه مشاور صحبت کنی...باعث شده اعتماد ب نفستو از دست بدی...

من خیلی سر زبون دارم سال اول دبیرستان تو سالن مدرسه مجری بودم شهردار اونقد خوشش اومده بوود ک پیشنهاد کار دادن بهم همون کار اجرا برای برنامهای فرهنگی سطح شهر 


مامانم اونقد بهم گفت زبونتو جمع و جور کن چبه مثل زنا میمونی 

الان بزور با بقیه سلام علیک میکنم 

من فقط از مامانم غر زدن و دعواهاش یادمه

همیشه تحقیرم میکرد جلو همه

با دمپایی دنبالم بود بزنه منو و جای گازاش همه جام بود


فک نکنید بچه بدی بودم

تا دبیرستان شاگرد اول بودم

خوش اخلاق و نجیب



اینقد خوبیامو ندید و اذیتم کرد که پیش دانشگاهی به اولین پسری که گفت دوسم داره دل باختم و ..

من فقط از مامانم غر زدن و دعواهاش یادمه همیشه تحقیرم میکرد جلو همه با دمپایی دنبالم بود بزنه منو و ...

هه بمیرم 

منم تاالان ک پیش دانشگاهیم همیشع شاگرد اول بودم ولی مامانم باز همکلاسیم و کوبید سرم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز