اینا خرافاته فقط بگو خدایا مهر منو بدل این مادرمهربون بنداز حتمابخودت چهارقل وایه الکرسی فوت کن تابین خودت ومادرت نوربشه و شیطان نیاد بینتون هیچ کس مثل مادر نمیشه حتی مادر بداخلاق بعدازدواج دقیق میفهمی چی میگم
یه بار تازه عروسی کرده بودم
شوهرم بهم گف مامانت ج سلاممو نمیده
منم گفتم شاید دروغ میگه میخواد از اینجا ببره منو وبریم خونه خودمون
هی شوهرم میگف جلوی تو ج میده تو نیستی تو حیاط بهم اخم میکنه
بیا بریم از اینجا
وایستادم یواشکی پایگرد
شوهرم نمیدونس من اونجام
مادرمم نمیدونست
شوهرم با صدای بلمد گف سلام حاج خانوم
مامانم سرشو برگردوند
شوهرم دوباره سلام داد
مادرم کلشو تکون داد با اخم
اومدم بیرون چشت روز بد نبینه
زنگ زدم ب پسراش
داداشاش
گفتم گمشید بیاید اینجا
رفتم از بقالی کارتون گرفتم اساسمو جمع کنم
بقیه اش دیگه خودت تصور کن
مامانم گفت من گوشام سنگینه
گفتم کله به اون گندگیت تکون میخوره زبونت نمیچرخه
برو بیرون از خونه بابای من
من چرا برم
خرم
میری خونه داداشات میمونی
دیگه یکم درست شد
الان واسه شوهرم پلیور و شال گردن میبافه
همچین واسش چایی دم میکنه
دعوت کنه بچه هاشو اول تعارف به منو و شوهرم میکنه
واسه شوهرم تو دعوتیا جدا کو کو سبزی میپزه ک دوست داره
از ترس من زنداداشمو دو سال خونه راه نداد و خونش نرف
ولی دوسش دارم نبودش برام مرگه
ولی بعد از اون قشقرق من همه حساب کار دستشون اومد
رفتارا تغییر کرد
همه همه
میترسن پا بزارم رو همه چی و مادرمو ول کنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
