من یه سوال دارم ازونایی که میگن به خدا بگو اگه به صلاحمه...
من از یه نفر خوشم میومد که قبلا اومده بود سمتم اما پسش زدم بعدا که فهمیدم ادم خوبی بود پشیمون شدم اوایل ازش خوشم میومد همین یعنی فراموش کردنش برام کار راحتی بود از خدا از همون اول خواستم اگه این حس به صلاحمه و قراره رابطه خوبی بین مون شکل بگیره بهم نشونه بده و کمکم کنه اگرم نه که خب چیزی که زیاده پسر و خب کاری کنه این حس تو دلم از بین بره... یه عالمه نشونه دیدم کم کم این حس تو دلم انقدر قوی شد که تبدیل شد به یه عشق بزرگ جوری که جز اون هیچ کسی رو تو زندگیم نمیخوام اون ادم نامزد کرد و من فهمیدم تو این مدت اونم به من تمایل داشته ولی چون قبلا پسش زده بودم ترسیده بیاد جلو... حالا میخوام بدونم چرا اینطوری شد؟ حس میکنم بازیچه شدم چطور خدا انقدر راحت کسی که من بخاطرش دعا کردم کلی باهاش درد و دل کرد من ارزوش کردم بخاطرش هرکاری کردمو راحت ماله یه دختری کرد که اصلا برای به دست اوردن این ادم تلاش نکرده؟؟؟؟ اگه میخواس اینطوری بشه چرا از اول کاری نکرد بیخیالش بشم