خیانت

سلام.خوبی.کوچولوهات خوبن.آره خوندم.از شوهرت بخاه ک اگه خیلی دوست داره کمتر قسم قران بخوره.بهش بگو بدون قسم حرفت را باور میکنم.همسرت خیلی دوست داره.ولی بهش بگو اینستا و ت ل گ رام جنبه میخاد اگه جنبش را نداریم نبایدم نصب کنیم.بقیه اش را بزار عزیزم

بزار همینجوری یه خرده نازت را بکشه.ولی اگه دوست داری جوابش را بده گلم.من جای نو نیستم.از ی طرف دوری از همسرت از یه طرف بارداری و مشکلاتی ک هست.نیاز داری باهاش حرف بزنی بزن.ولی بگو دارم تلاش میکنم ک باور کنم حرفات را باور کنم یعنی دلم میخاد ک باور کنم چون تو را و بچه هام را دوست دارم پس یه خرده بیشتر هوای من و بچه هارا داشته باش یه روزی ب خودت میای ک همین هوسهای زودگذر نابود میکنه.بگو یه ماهه خون ب دلم کردی توقع نداشته باش با دوتاحرفت خام بشم.پس هرجور ک میدونی باید بهم ثابت کنی خودت را و این همه به قول خودت دوست داشتنت را.اگه دوس داشتی این حرفا را بزن.اگه نه ک ببخشش و بازم بهش فرصت بده و باهاش حرف بزن و از دلتنگی و دلگیریهات و برنامه هاتون برای زندگیتون حرف بزن.

میخای دیگه کشش نده و باهاش آشتی کن.چون واقعا حال دلت را میفهمم.

اخ اینم هس ک واقعا بعضی آقایون ن تنها از کارشون پشیمون نیستن بلکه طلبکارم هستن ولی خب همسرت داره تلاش میکنه دلت را بدست بیاره.پس مثبت نگاه میکنیم ک از روی نا آگاهی ی کاری کرده و کش دادن موضوع هم زیاد جالب نیس.

خب باهاش جدی تر حرف بزن.سنگین نباش حرف بزن.بگو تو حق نداشتی اعتمادی ک بهت داشتم را از بین ببری.از ذهنم بیرون نمیره بهم بگو چیکار کنم با این بی اعتمادی.بگو چیکار میکنی ک آروم بشم.حرف بزن تا خالی بشی.اون شوهرته باید بدونه چه ب روزت آورده با نا آگاهیش.اگه باهات بیاد بری مشاوره ک عالی ولی مردا واقعا سخت زیر بار میرن.

واقعیت این ک اعتمادی ک بهش داشتی را خدشه دار کرده ولی میترسی اگه بهش بگی قبحش بریزه.ولی چه میشه کرد.واقعا نمیدونم چی بگم هر چیزی بگم ممکنه برای زندگی شما درست از آب درنیاد.

حالا بگو چیکار میکنی.دوست داری چی بهش بگی.

ببخش بهتر از این نمیتونم راهنمایت کنم.تلاشم را کردم کمکت کنم ولی چیزی ک هس نمیشه من برای زندگیت تصمیم بگیرم.پس با توجه ب حرفام خودت بهترین تصمیم را بگیر و پاش وایسا.خیلی هم بهش فکر نکن تو همه زندگیها این چیزا هست و گذر زمان درست میکنه.