خانوماسلام توی پست اول همه چیومیگم که تاپیک پربازدیدنشه تاپیک مربوط میشه به جاریم😢
جاریم ومن همزمان بارداشدیم والان تو سه ماه هستیم دوتاییمون بااین تفاوت که من بچه اولمه وجاریم یه دختریک ونیم ساله داره شوهرمن فرشته اس ازهمه نظروشوهراون یه آدم نجس وروان پریشه که حالم ازش بهم میخوره,,دیروزنشسته بودم باجاریم حرف میزدم میگف لکه بینی دارم وبه شوهرمم گفتم ولی مثل یه حیوون هرشب ازم رابطه میخادشوهرش بیکاره واصلادلش نمیخادبره سرکارخونشون خیلی قدیمیه وبوی نم میده وجاریم میگه حالش بدمیشه ازبوی خونه امابرادرشوهرم فقط گوشی دستشه وتوی اینس تا وتل,گرام ول میچرخه خیلی دلم براش میسوزه دیروزکه بامن حرف میزدبغض داشت میگف حتی مامانم ایناپشتم نیستن جاریم همش داره ازاون واون حرف میشنوه که چرابچه دارشدی ویکی داشتی امامگه دست خودش بوداولانعمت خدابوددوماشوهرش مثل یه حیوون عوضی همش اذیتش میکنه جاریم خیلی ضعیف شده تاجایی که بتونم بهش کمک میکنم اماازم خجالت میکشه بخاطرش دیروزهرچی ازدهنم دراومدبه مادرشوهروپدرشوهرم گفتم امااوناواقعانمیتونن براش کاری بکنن وفقط شرمنده بودن به خاطرپسرشون شوهرم تاآخرهفته به داداشش وقت داده که بره سرکاروزندگی جاریمودرست کنه اماشوهرمن کوچیکتره نمیدونم چرااگه اینارواینجابگم آروم میشم ولی میدونم واقعاتحملش برامن سخته منوجاریم هم نوعیم والان دوتایییمون بارداریم همش ازخدامیخام وضعش خوب شه خیلی عصبیم ازدست شوهرش خیلی 😬😬😬😬نمیدونم جراخدابهش نظرنمیکنه جاریم خیی زن خوبیه 😢عزیزای دلم ایناروگفتم که آروم شم چون هیچ کاری از دستم برنمیادبراش بکنم تنهاکاری که تونستو بکنم این بودکه جواب سلام برادرشوهرمونمیدم وتوی اینستاوتل بلاکش کردم همین😢جاریم ازدواج دومش هست وهچنین برادرشوهرم واسه همین کسی حامی جاریم نیس که جداشه ببخشیدزیادنوشتم امادارم میترکم ازبغض نمیخام جاریم پیش من غصه داشته باشه مث آبجیم دوسش دارم امامنم باردارم ودرکش میکنم دام میمیرم ازغصه😢😢😢😢