خانواده پرجمعیتی هستن پدرشوهرم که تو کارخریدو فروشه فقط زیان میکنه هرچیزی از ریز تابزرگ ازلباس تاخوردوخوراک همه رو شوهرم میگیره درحالیکه وضعیت مالی شوهرمنو برادراش در یه حده اونا فقط گاهی یه میوه دستشون میاد بریم یه جایی همه خودشونو میکشن کنار این خرجو میکشه همش به فکر اوناست و اگه خرجایی که خرج اونامیکنه واسه خودش میکرد الان دوتاخونه داشت نه هیچی آنقد میرم میبینم اعصابم خورد میشه دلم میخواد هوار بکشم مگه ماخودمون آینده نداریم چیزیم بگم میترسم بدتر کنه