ازدواج اون چیزی ک فک میکردین بود ؟

به نفع خودت تشویقت میکنه همسرم دوری از من براش سخته اما اجازه میده گاهی تنهایی با دوستام بریم گردش چون من قبل ازدواج خیلی پر جنب و جوش بودم بعد ازدواج همه زندگیم خلاصه شد همسرم اونم اجازه میده گاهی برای خودم باشم

نمیدونم خب همه ی فکرام برعکس شد سن ۱۸بچه دارشدم اصلاااا شیرهم نداشتم به بچه ام بدم دوران شیردهی ۵۰کیلو شده بودم....کلا برعکس شد نمیدونم چون خانمای اطرافم بیشتر اینطور بودن وزبروزرنگ فکرمیکردم منم اونطوری میشم!!!یه بچه ام اوردم از بچه دوم هم مثه چی میترسم!😞

شما هم دیدت رو مثبت کن و فقط بدیهای زندگی رو نبین عزیزم. اگه مثبت اندیش بشی اتفاقای خوب واست پیش میاد. 🌹🌹🌹

کلا بعضی از اخلاقا هم حالت ارثی داره وقتی میخوای کسی رو انتخاب کنی به اخلاق فامیلش هم توجه کن مثلا پسر من الان اخلاقش عین بابامه یه وقتایی به مامانم میگم هر  وقت من خواستم اینو زنش بدم اگه خواستم از زنش ایراد بگیرم همچین با پشت دست بزن تو دهنم تا دندونام بشکنه چون دارم دختر مردمو بد بخت میکنم مامانم میگه دلتم بخواد منکه عاشقشم (مامانم خیلی بابامو دوست داره )

خیلی سعی کردم ولی نمیشه به خدا صبح سر خاطرات زایمان وبچه داریم کلی جلو شوهرم گریه کردم خودمم باورم نمیشه!!!😂

بهتره خانوادش ندونن چقدر بهت واسته است،من جلو خانوادش بروز نمیدم ک وابسته است

😀 گریه نکن. از خواب بیدار میشی پنجررو باز کن هوای تازه بیاد تو خونه، آهنگ بزار، غذاتو آماده کن. بشین فیلم ببین، با بچت بازی کن. اصلا به چیزای ناراحت کننده قبل فک نکن. رو شوهرت هم تاثیر میذاره،

چون باباش مخالف بود و با کلی دعوا و.. راضیش کرد تا با من ازدواج کنه همشون میدونن که خیلی دوسم داره و هگه جا کنارمه. جلو بقیه خیلی خیلی عادی با هم رفتار میکنیم

مرسی عزیزم...خیلی سعی میکنم و خیلی هم بهتر شدم وای قبلا خیلی حساس و نق نقو بودم الان مثلا درست شدم!!! ولی بعضی روزا واقعا دیگه نمیتونم تحمل کنم آخه بچه ام تا ۴صبح بیدار بود گریه میکرد و شوهرم ازاول نزاشت شیر خشک هم بهش بدیم اون وسطا گفت توکه شیر نداری بهش بدیم ولی نمیخورد یک سالو نیم دخترم شبو روز گریه میکرد و همش دکتر بودیم!!!خیلی رو روحیاتم تاثیر گذاشت یک تنه شبو روز بیدار بودم تنهایی!!وای بازم یادم اومد!

واسه همین بهشت زیر پای مادرا هست. ان شالله که بهتر هم میشی

آره واقعا ممنونم💚