ازت خاهش میکنم برو مشاور
چرا ما از مشاور گریزونیم
به خدا اونا بهت راه حل میدن که با بچه گرم بگیری
یه شش ماه کار کنی همه چی درست میشه
من احساس میکنم خودتم افسرده ای
چرا به هیکلت نمیرسی چرا به خودت بها نمیدی😞
چرا انقدر بدبینی ؟؟
اتفاقا اگه بره واسه اعتماد به نفسش میدونی چقدر خوبه
تازه اون اقا به ما میگفت بابام یواشکی به مکانیکی پول نی داد که به من مکانیکی یاد بره آخر ماه هم یواشکی یه پولی بهش میداد به ما حقوق بده
میگفت اون پول که دسترنجم بود انقدر بهم می چسبید
به شوهرت بسپر خب
اونم از این بچه سهم داره ها 😟😟
بعد هم مگه خودت زبون نداری تو برو بگو من سیصد میدم بچم بیاد اینجا دم دستت واسه دو تا هم اچار واست بیاره کیه قبول نکنه ،از خداشونم هست
منتها موظب باش جای مطمئن بفرست ،معتاد و ...نباشن حله
عزیزم بچگی منم اینطور بود متاسفانه پدر مادرم اهمیت ندادن و الان میفهمم که چقدر افسرده بودم هیچ دلخوشی ندآشتم و صرفا به خاطر تنهایی بود عزیزم تک فرزندی خیلی بده خیلی خصوصا که پسرتم دوستی نداره همسن و سال طفلی خیلی گناه داره عزیزم سعی کن ببریش پیش یکی حتی زوری با یکی دوست شه حالا یا فامیل یا هرکی باهاش مدام حرف بزن ازش بخواه که باهات حرف بزنه و درد دل کنه سعی کن رابطتو باهاش صمیمی کنی اینجور بچه ها خیلی حساسن حتی با یه جمله کوچیک که با لحن بد باشه تو روحیشون اثر میذاره چون فک میکنن حتی پدر مادرشم دیگه کنارش نیستن☹😭
چقد خوب گفتی انگار خودتم این دردو کشیدی پسرم دقیقا همینه که گفتی با ی جمله کوچیک هم ناراحت میشه و تو سر خودش میزنه خیلی تک فرزند داری سخته خیلی کاش ناخواسته بچه دار میشدم ازین چه کنم چه کنم ها در میومدم
درسته ...
ولی باید همت کنی
باید یه فکر اساسی کنی
نباید این بچه تو خونه بمونه
ای کاش میبردی مشاور
اونجا کاراگاه های هم فکری دارن
قشنگ بچه ها رو دور هم جمع میکنن
تو رو خدا به فکرش باش ننداز پشت گوش
الان ده سالشه هنوز خیلی جا داره مقل خمیر شکل میگیره
من پسرامو میبرم قرآن و کلا قرانای سر صفو اینا می خونن ،تو کلاس قران یه پسری میو مد وحشتناک چاق و به شدت خجالتی ،از بس تو مدرسه اذیتش می کردن خجالت می کشید حرف بزنه ،بعد یه سال دوباره دیدمش ،انقدر بچه عوض شده بود قشنگ می خندید ،حرف میزد
اره عزیزم خیلی سخته متاسفانه پدر مادر من هیچ وقت نفهمیدن و نخواستن بفهمن با خودشون سرگرم بودن و من ذره ذره اب شدم کمکش کن چون این حس برای من از ۱۶ سالگی شروع شد ولی پسرت خیلی زود این حس اومده سراغش من سن پسرت بودم با دوستام سرگرم بوده ولی نوجوانی خیلی زجر کشیدم خصوصا سنی که به محبت احتیاج داشتم و اهل اینم نبودم برم بیرون تو اون سن یا با کسی باشم به هر حال حس اینکه تنها باشی خصوصا تو جمع خانواده مثل اینه که تو یه جمع باشی که پر از خارجیه و نمیتونین زبون همو بفهمید و درک کنین و تمام خارجیا باهم حرف میزنن و حتی مهم نیس براشون که تو اونجایی و داری نفس میکشی😢
سلام. مامان عزیز. دلسوزی و حرف زدن فایده نداره. الان وقت عمل هست.
بچه ها آینه ما بزرگتر ها هستن . شما خودتون کسل نگران و افسرده هستی. شما اگه میخوای مشکلتون حل بشه از خودت شروع کن.
شما تغییر کن بچه تغییر میکنه. چند کار لطفا انجام بدین
1.تحرک و ورزش روزی نیم ساعت. ورزش تند مثل پیاده‌روی. فعلا تنها دوست فرزندتون خودتون هستید باهم برید پیاده روی. بعد هم وسایل پارکها میتونید کار کنید و نرمش داشته باشید . خواهشا حتما حتما برید بیرون خونه. خونه فرد افسرده رو بدتر میکنه . فضا ی آزاد و طبیعت جان بخش پسر شما و خودتونه. جای سر سبز واسه تحرک عالیه و مغازه است . ورزش واسه افسردگی شما و فرزندتون معجزه است. یک هفته ادامه بدین ببینید بچه چقدر شاد شد. در کنارش دنبال دوست هم واسش باشید. ولی این برنامه رو تا دوست پیدا نکرده خواهشا ادامه بدین . پارکها مختلف ببرش. مسیرهایی مختلف ببرید واسش تنوع باشه. فقط تند برید بدن بکار بیوفته.اول یواش بعد تند. ساعت بگیر نیم ساعت کمتر نشه.
2.شما تغذیه تون ضعیفه. باید مصرف گرمیجات رو بیشتر کنید خوردن سردیها مدام باعث کسالت وافسردگی و منفی بافی میشه. کنجد آسیاب کن داخل غذا هاتون بریز در حد کم. بادوم و کشمش حتما به بچه بده. خودتون هم باید مصرف کنید مثل دارو چند ماهی . شیر سر شیر خرما واسه اعصاب خوبن میتونی عسل بگیر بهش شربت عسل بده چند ماهی خیلی خوب عمل میکنه خونش گرم میشه در کنار ورزش تغییر میکنه. . در مورد تغذیه افسردگی حتما مطالعه کنید. خیلی تغذیه مقوی رو شادی اثر داره. خوراکیهای کارخونه ای نخورید.
چند کار دیگه واسه تغییر روحیه خودتون و آقا پسرت
. : تا دوست نداره شما دوستشی پس
. اگه امکانش هست موقع نماز مسجد برید بفرستش قسمت مردونه نماز بخونید. تکرار این کار خیلی خیلی شادش میکنه
.. واسش میشه جوجه بخر خونه نگه داره
. گل وگلدون کاری داشته باشین. یه چیزی باهم بکارید. کتابخونه شهر رو پیدا کن عضوش کن.
باهم از چیزایی دور ریختنی بشینید کاردستی درست کنید
حداقل روزی نیم ساعت رو نیمکت پارک بشینید جای شلوغ.
حتما روزی کمی بشینید آفتاب.
تو جمع های بیرون برید نماز جماعت . داخل پارکها. خیابون های شلوغ. خودتون جمع های زنونه پیدا کنید باهاشون وقت بگذرانید واسه روحیه عالیه. من تنها بودم الان چند دوست مسجدی و پارکی دارم. چون دوساله میرم پیاده روی و نماز جماعت.
ببخشید طولانی شد خواستی بازم میگم. صدای عمل از صدای حرف بیشتره .
دقیقا همیناس که گفتی . ببین من چه جوریه وضعم حتی نمیدونم یه ساعت بعداز ظهر برم تو اتاق رو تختم دراز بکشم بدنمو ریلکس کنم چون پسرم اون طرف از تنهایی دق میکنه تلویزیونم خاموش میکنه و بلند میگه ای خدا من چقدر بدبختو تنهام چند بار برا چند دقیقه خوابم برد دیدم پسرم نیست وحشت کردم رفته بود تو کوچه ها
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
