خیلی ها از زندگی من با این قوم لعنتی خبر دارن.
امشب پسرم اومد تو کوچه با بچه ها فامیل شوهرم بازی کنه.منم اومدم مواظب باشم.با دوتا فامیلل همسرم سلام علیک کردیم.خواهرشوهرم رسیده میگه جلسه زدین ها چ خبره با عصبانیت.من خودم اصلا راضی نیستم اینجا زندگی کنم.وشوهرمم امروز فردا میکنه.هنوزم شوهرم نیومد نمیدونم این حرفش و چطور بزنم دهنش که دیگه تکرار نکنه.چون خیلی خجالت کشیدم جلو همسایه ها😑
حالا شما باشین عکس العملتون چیه