خسته شدم از دست خواهرم هی جیغ و داد می کنه تو خونه
۱۴ سالشه
الان میگم سر چی
ده سال دیگر با فریاد وارد خانه می شوی داد می زنی عشق های من کجان؟ بچه هایمان با دو به سمتت می آیند دختر کوچکمان ، پرنسس من و تو تاتی تاتی کنان به سمتت می اید . ان ها را بغل می کنی به جای هر یک ساعت دوری از انها بوسه ای روی گونه شان می نشانی. سپس به سمتم می آیی دوباره مثل ده سال پیش نگاهم به نگاهت گره می خوره . دستت را بالا می بری ، به سمتم می ایی ، عقب می روم ، جلو می ایی . عاشقت می شوم ، بغلم می کنی . بوسه ای پر از عشق مانند ده سال پیش به من هدیه می دهی و من میگویم که تنها مجنون دنیا تو و تنها لیلا ، لیلای مجنون من هستم ...💘💖💕 تیکر عقدمه👰🤵
خواهرم خیلی خرید میکنه الانم تو امتحاناشه دو تا مانتو خریده عیدم دو تا کفش ولی کفشای قبلیشو دزدیدن حالا رفته دوباره خریده دوباره تو امتحاناشه مانتو میخواد جدن مانتوهاش خیلی نیسن ولی همش مامانم باش بحث میکنه ک تو فاز بدی افتادی و اینا بشین درس بخون
ده سال دیگر با فریاد وارد خانه می شوی داد می زنی عشق های من کجان؟ بچه هایمان با دو به سمتت می آیند دختر کوچکمان ، پرنسس من و تو تاتی تاتی کنان به سمتت می اید . ان ها را بغل می کنی به جای هر یک ساعت دوری از انها بوسه ای روی گونه شان می نشانی. سپس به سمتم می آیی دوباره مثل ده سال پیش نگاهم به نگاهت گره می خوره . دستت را بالا می بری ، به سمتم می ایی ، عقب می روم ، جلو می ایی . عاشقت می شوم ، بغلم می کنی . بوسه ای پر از عشق مانند ده سال پیش به من هدیه می دهی و من میگویم که تنها مجنون دنیا تو و تنها لیلا ، لیلای مجنون من هستم ...💘💖💕 تیکر عقدمه👰🤵
ده سال دیگر با فریاد وارد خانه می شوی داد می زنی عشق های من کجان؟ بچه هایمان با دو به سمتت می آیند دختر کوچکمان ، پرنسس من و تو تاتی تاتی کنان به سمتت می اید . ان ها را بغل می کنی به جای هر یک ساعت دوری از انها بوسه ای روی گونه شان می نشانی. سپس به سمتم می آیی دوباره مثل ده سال پیش نگاهم به نگاهت گره می خوره . دستت را بالا می بری ، به سمتم می ایی ، عقب می روم ، جلو می ایی . عاشقت می شوم ، بغلم می کنی . بوسه ای پر از عشق مانند ده سال پیش به من هدیه می دهی و من میگویم که تنها مجنون دنیا تو و تنها لیلا ، لیلای مجنون من هستم ...💘💖💕 تیکر عقدمه👰🤵
خواهرم خیلی خرید میکنه الانم تو امتحاناشه دو تا مانتو خریده عیدم دو تا کفش ولی کفشای قبلیشو دزدیدن ح ...
اقتضای سنشه ، همسن دختر منه
***** مـــــــــعجزه زمانی اتفاق می افتد که تو به جای انرژی بخشیدن به ترس هایت، به رویاهایِ زیبایَت انرژی بدهی، به جای باور کردنِ ترس هایت، رویاهایت را بـــــاور کنی. همه ی زندگی روی همین دو واژه استواره : بــــــــــــــــــــــاور ، تمـــــــــــرکز
نوجوونای الان اکثرشون افسار پاره کردن حرف حالیشون نمیشه
دور از تو بادا اهرمن...💚🤍❤️ هوا گرگ و میش.. نسیم خنک..صدای اذان صبح... یه جون تازه و یه روح تازه..😁💖 (هنوووزم چایی با دانمارکی خیلی میچسبهههه😂😋) ... اتفاق میفته رفیق...شاید دیرتر شاید دورتر...زمانیکه صدای قهقه ت خط بطلان میکشه بر تموم غمهاییکه کنج دلت جا گرفتن تا یاداور روزهایی باشن که هرچند سیاه هرچند تلخ اما گذشتن..طاقت بیار و ببین اون اینده ای رو که حق توئه..خدا هواتو داره خدا هوامونو داره دلسرد نشو از های و هوی گذرای باد..اتفاق میفته رفیق..❤️