چرا عزیزه دلم ... شاید شما مقایسه می کنی .....یه چیزی رو درگوشی بگم ...منو همسرم از دوعقیده کاملا متفاوتیم ...حتی از دو فرهنگ خانوادگی متفاوت ....می دونی چیکار کردم ؟هیچ وقت عقیده هامو بهش تحمیل نکردم..به عقیده هاش احترام گذاشتم .....شاید خیلی از رفتاراش برای من غیر تحمل بود ...ولی چشم پوشی کردم و چیزهای خوبش رو دیدم ....اگه چیزی بود که دیگه نمی تونستم تحمل کنم با خنده و شوخی بهش گفتم ....هروقت بدیهاش به ذهنم می اومد سریع چیزهای خوبش رو جایگزین می کردم ....در نتیجه رفتارش یواش یواش برام قابل تحمل شدو رفتارم باهاش بهتر وبهتر طوریکه الان براش قابل قبولم ..واونم برام قابل قبول ....الان دیگه حتی بدون اون نمی تونم نفس بکشم .....