من فکر میکردم با ازدواج همیشه یکی هست خیلی هوامو داره نازمو میکشه من هواشو دارم و واسه هم درد دل میکنیم و هیچوقت احساس تنهایی نمیکنیم...خب تا حدودی اینجوری بود اما واقعا در اون حد رویایی نبود...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خو من فکر نمیکردم اینقدر اذیت داشته باشه وحتی تا مدتها منو شوهرمو از هم دور کنه.باعث ناراحتیم بشه.دوسش دارما.بادنیا عوضش نمیکنم.اما دلم برای روزای دونفره تنگ شده.خیلی زود تموم شدن.با یه بارداری ناخواسته تو اولین سالگرد عروسیمون پسرم دوماهش بود😫😫😫😫
فقط 1 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
من حسابم ز همه مردم این شهر جداست....من امیدم به خدا، بعد خدا هم به خداست🙂❤️
چه خوب عزیزم....کیف میکنم ک انقد بعد سالها بعضیا هنوز زندگیشون شیرینه...ماشاالله بهتون.ن تازه عروسم. ...
عزیزم اوایل ازدواج مردا مغرورن و حواسشون نیست ...یکم دور وریاشون هم حواسشون رو پرت می کنن ...هر چی زمان بگذره سال به سال دیگه از زن وشوهری خارج می شید ...و دوست هم می شید ...البته اونم بستگی به شما داره ..در هیچ لحظه ایی رهاش نکنید حتی اکه دعوای بدی کردید ...عاشقش نباشید ...دوستش داشته باشید و دوستش باشید ....هر مردی قلقی داره ..یکی قلقش به غذااست یکی به محبت زبانی ...یکی محبت روحی ...یکی به ظاهر ..یکی با طن ...قلق شوهرت رو گرفتی می شی ملکه قلبش .... زن باید سیاست داشته باشه ....قلقش رو بفهه ولی بروز نده می دونم ...نقطه ضعف همسرش رو بده ولی بازم نگه می دونم ...دست رو نقطه ضعفش نزاره ...ازون طرف روی قلقش زوم کنه همین ...اونوقت می شی ملکه
یه روزی مثل همین امروز نه موی سپید داشتم نه غصه و دغدغه برای فردا .درست مثل امروز دخترم بی دغدغه مست جوانیم بودم و در اوج ... اما الان من می دونم که چقدر زمان زود می گذره... پس دخترا و پسرای من قدر لحظاتون رو خوب بدونید ((مادری))