شب عروسي من دعواي شديد شد آخر شب😂
فيلمبردارم عوض ميكنم فضاي باز عكس ميگيرم بيشتر ميرقصم لباس عروسم نوتر كرايه ميكردم و........
خداروشکر همه چیز عالی بود و کلی بهمون خوش گذشت .اگه برمیگشتم عقب بازهم همون کاررو انجام میدادیم. همه بهم گفتن عروسیت عالی بود و خیلی خوش گذشت هنوز بعد دوسال همه به خوبی یاد میکنن و همیشه یادشونه
تو اون یه ماه سعی میکردم یکم لاغر شم شب عروسیم فقط خوش میگذروندم و زرت و پرتای مادرشوهر و فک فامیلشم هیچی حساب نمیکردم😎
یادم اومد اعصابم خورد شد نه خودشون اسکناس واسه روی سر عروس داماد گرفته بودن نه نمیزاشتن شوهرم خودش بگیره آخر بابام عصبانی شد خودش رفت یه عالم اسکناس نو گرفت داد به مامانم حالا تو سالن زنیکه مثل گداها افتاده دنبال مامانم که ازش اسکناس بگیره بریزه سر ما برگردم عقب به مامانم میگم بهش اسکناس نده 😂😂😂
یا سر گوسفند خریدن واسه جلوی پای عروس انقد چونه زدن که نخرن گدا گشنه ها
اووووففف استرس گرفتم😆😆
منم شاید عروسیمو بهم میزدم
به فیلمبردار میگفتم از همه فیلم بگیره
قبل ورود به تالار با خانوادهامون عکس میگرفتم چیه همش عکسا دونفرس😄
شام عروسیمم سیر میخوردم😅
اصلا دست نخورده موند وقت نشد بخوریم
بارون ارایشمو خراب کرد موهام وز شد کمی لباسم دنباله دار بود که سیاه شد پشتش 😑😑 در کل خوش گذشت
عروسی رو کنسل میکنم می ریم ماه عسل
رقص تمرین میکروم
عروسی رو چن ماه مینداختم عقبتر چون فاصله نامزدی تا عروسیم کم بود اصلا هیچی نفهمیدم
یه ارایشگاه خوب پیدا میکردم.رقص تمرین میکردم
یک هفته قبل عروسی دفاع کارشناسی ارشدم بود!! اصلا در بند این مسائل نبودم به خاطر همین خیلی بهم خوش گذشت. سعی نکن پرفکت و عالی باشی. لذتش را ببر!
ی آرایشگر بهتر پیدا میکردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
