عزیزم من بارها بوده با کسی حرف زدم ولوم گوشی بالا بودع و اونیم که کنارش بوده شنیده یا مثلا اگه منتظر کسی هستیم که بیاد و بعدش ناهار بخوریم خب اگه طرف بگه من ناهار ساندویچ خوردم نمیام میگیم به لقیه دیگه ...میگیم شما ناهارتون بخورید فلانی گفته ساندویچ خوردم نمیام ...خدا نکنه دشمن ادم خودی باشه چون ادم از خودیا هیچیو حتی اگه بخوادم نمیتونه پنهون کنه
اره دقیقا درست میفرمایید گلم والا من چون خونه پدرم بودم نمیدونم دقیقا چطور شد فقط یه روز همسرم زنگ زد گفت جواب اومده بعدش هم گفتش شماره به اسم صادقه و من شکایتمو پس گرفتم به خاطر فامیلی و دوستی
حالا نمیدونم چطور شده چون واقعا پیگیرشنشدم
تا همین چند وقته برگش مونده بودا بخدا حالا نمیدونم انداختم دور یا قاطی وسایلای دیگست
بخدا از دیشب ده بار به شوهرم گفتم دیدی خدا چقد بزرگه الان بیشتر به همه چی معتقد شدم
اتفاقا شوهرم گفت پس نمازتان ترو خدا دقیق‌تر بخون پس 😐😐😐😂
وا شماهایی که توی یه شهر باخانوادتون زندگی میکنین بقیه رو درک نمیکنین. چطور میشه از خانواده پدرو مادر دل کند مخصوصا که ازشون دور باشی. بعدشم مگه ما نگهبان شوهرمانیم که باید بمونیم خونه مثل کاراگاها شوهرمون بپاییم.
استارتر جان نفرین تو باعث این اتفاق نشده عزیزم! کار پستی که جاریت سالها پیش در حق تو و بچت و شوهرت انجام داده ، الان به خودش برگشته! تو حتی اگه نفرینشم نکرده بودی و بخشیده بودیش بازم این اتفاق براش میفتاد! عکس العمل عمل خودش بود که بهش برگشت!
اره ولی از رو بچگیشم که باشه نباید با زندگی ما بازی می‌کرد خدایی دیشب داشتم تایپ میکردم تنم میلرزید باورتون میشه
خدایی اوایل که برگشته بودم بعضی وقتا یه گوشه میشستم به کشتن جاریم فکر میکردم 😐بعدش میگفتم نه باید دختر داییشو بکشم 😔😔بعدش میگفتم نه خودمو بکشم راحت
یه روز که شوهرم جواب تلفن نمیداد خیلی هم این موضوع بهم فشار آورده بود خودزنی کردم
واقعا تاثیر گذار بود تو زندگیم
تا چند وقت همش خواب میدیدم شوهرم زن گرفته 😔😔😔😔
خب منم الان جاریم همه سوراخ سمبه های خونمو میدونه و همه چیزمم میدونه از بس فضوله 😒😒😒😒😒😒ولی بخدا من اصن کاری ندارم بهش .اما اون وقتی میاد خونمون سر همه جا میره یه سره تو اتاق خوابمون میره یهویی میره سر کشوها سر کمد
