🤣🤣🤣🤣🤣میبینی مایه بودنم رو
دیشب به بهار یادته گفتم تا پای ریدن پوستم پایتم 🤣🤣
باورت نمیشه آخر شب بود یه دفعه دیدم لُپَم میسوزه رفتم جلو آینه یه دایره ی بزرگ به چه بزرگی قرمز شده بود 😯😯 انقدر هم میخوارید ک نگو داشتم سکته میکردم الان یه کم کمتره
نمیدونم ب مریم حسودی کردم برای اون بود شاید خیار رنده شده آبش رو گرفتم گذاشتم فریزر مالیدم به پوستم . نمیدونم و اس چی بود