سلام
ممنون میشم قصه ی من و دخترم رو تا آخر بخونین و اگه تجربه ای دارین دریغ نکنین.
دختر من بیست دی ماه ساعت هفت صبح بدنیا اومد.دوازده ساعت اول بعد از تولدش خیلی اروم بود.طولانی ترین دوران ارامشش در بیداری بعد از تولد. از هشت شب روز تولد تا حدود چهار صبح فقط گریه کرد و جیغ زد. پرستار بخش نظرش بر این بود که شیرم کمه و بهش شیر خشک داد. بعدش بچه یه کم اروم شد و خوابید و ما هم فکر کردیم حتما مشکل همین بوده. ولی بعد قصه ادامه پیدا کرد. وقتایی که خواب بود خوب میخوابید ولی بیداریاش یه سره گریه میکرد. دهها دکتر بردمش.هفته های اول انداختن گردن شیر کم من. بعدش گفتن حساسیت به پروتئن گاویه ( با اینکه بچم هیچ علائمی نداشت) و من سه هفته شیر و سایر مواد محتوی شیر از لبنیات بگیر تا کیک و شیرینی و شکلات رو حذف کردم بدون هیچ پیشرفتی.بعد گفتن کولیکه و در جواب من که پرسیدم پس چرت فقط عصرا گریه نمیکنه گفتن بعضی از بچه ها کولیکشون ساعت مشخصی نداره و دلدراشون توی کل روزه . هر دکتری که بردم گفتن در بدترین شرایط این وضع تا سه ماه ادامه داره.
توی تمام این مدت بچه در حین بیداریش بغل بوده و راه برده شده. الان دو هفته هم از سه ماه گذشته اوضاع کمی بهتره ولی در مجموع ۹۰ درصد ساعت بیداریش در حال گریه و نق نقه. از حدود یه ماه پیش فقط خوابیده شیر میخوره و اگه نشسته بخوام شیرش بدم مدام سرشو برمیگردونه. چند روز اخیر شیرش رو حتی در حالت خوابیده هم درست حسابی نمیخوره و مدام داره زیر سینه غر غر میکنه. استفراغ رو از اول کم و بیش داشته ولی هیچ کس جدیش نگرفته چون خوب وزن میگیره. خودشو بغضی وقتا هم رو به تو و هم رو به بیرون خم میکنه. از خوابیدن توی کالسکه و نشستن توی کریر ماشین متنفره و فقط توی آغوشی میتونم بیرون ببرمش. حتی وقتی هم بغله باید حالت ایستاده نگهش داریم وگرنه اگه حالت افقی باشه سریع اعتراض میکنه.
شیشه نمیگیره. پستونک هم نمیخوره. غذاهای نفاخ هم از رژیم من حذفه.
پنجشنبه دوباره وقت دکتر دارم و ایندفه میخوام روی رفلاکس پافشاری کنم و ازش بحوام برامون داروی رفلاکس بنویسه . آیا بچه های شما هم همین علایم رو داشتن؟
زندگی برام خیلی سخت شده. من ایران نیستم ک با این بچه بدون هیچ کمکی دست تنهام. فقط شوهرمو دارم که اونم فول تایم کار میکنه و نمیتونم ازش توقع زیادی داشته باشم.وقتایی که بیداره مدام به ساعت نگاه میکنم که کی شب میشه بخوابه( خواب شبش خوبه ودر کل شبانه روز ۱۵ ساعت خوابه) . وقتی نزدیکای بیداریش میشه اضطراب میگیرم. خواهشا راهنمایی کنین من چه گلی به سرم بگیرم.