حالا بزار من برات بگم اولا تو حق داری ناراحت بشی چون اون دختر دوست سابقش بوده و با هم خاطره دارن و این خیلی بده که جلو چشمشه
اگه از همسرت مطمینی بیخود دل چرکین نکن خودتو برات بده فقط اومد مهربون باهاش صحبت کن بگو ما یه خونواده ایم من و تو و توراهیمون و باید همه چیو باهم درمیون بزاریم
نگو بهش چرا کردی فقط بهش بگو این خانوم چون تو گذشته تو بوده و اون کاررو کرده برامن حساسیت بوجود اورده و مخصوصا اگر مسیله ای درمورد اون پیش میاد صدرصد بهم اطلاع بده یه طوری مظلوم نمایی کن خودش دچار عذاب وجدان بشه
بگو من تو و زندگیمو دوستدارم و نمیخوام ارامشمون باز بهم بخوره
یه طوری که خودت بهتر شوهرتو میشناسی ولی با مهربونی و محبت ازش هم تشکر کن بخاطر حلیم و با روی خوش بگو میدونم خواستی از دلم دربیاری چون تو به فکر زن و بچت هستی و مخصوصا تاکید کن مهمترین فرد زندگیته
ببین مطمین باش از دعوا و قهر بهتر جواب میده حالا ببین
باید مردها رو اینقدر تو مشتت بگیری که اگر خودش فکرش انحراف رفت حس عذاب وجدان بهش دست بده و خودتو اینقد براش بالا بگیری که تو ذهنش باشه خانوم خودش از هر لحاظ سرتره با محبت با به خودت رسیدن با کدبانو بودن با شنونده خوبی براش بودن با دوست خوب بودن با ظرافتهای زنانه و زنانشویی با حس بهترین تو رابطه باید درعین مهربون و باگذشت بودن کمی مغرور باشی براش و این حس و بهش بدی که از هر لحاظ براش بهترینی