خاطره ی خز وخیل از دوره نامزدی بگین بخندیم

😆😆

میتونم تصورت کنم 😂😂😂😂😂😂

تازه چند ماه بعد به شوهرم گفتم بیا دوباره بریم همونجا یارو مارو دیگه یادش نیست 

دوباره رفتیم گف عه شما همونایی بودین که فردای عقد تون اومدین کدوم اتاق رو میخواین😂😂

هنوز که هنوزه میخوام یادآوری کنم شوهرم میگه تورو خدا نگو حالم از خودمون بهم میخوره 😂😂😂

گوشیم از اون نوکیا قدیمی بود که فقط زبان عربی داشت .س ش،/و چ ح / را جابجا خودش مینداخت تو متن، وقتی خواستم برا اولین بار به نامزدم پیام بدم و بگم من سحرم انداخت من شچرم....

 از طرفی هم خاله شوهرم اس های نامردمی کنترل میکرد که اشتباه تایپی نداشته باشه وقتی دید من اسمم اشتباه نوشتم  به شوهرم گفته بود کم شبانه‌روز میخوای براش پیام بده ...

منم دانشجو بودم متالوژی بودم تو تبریز  

ای خداعجب ادمی بوده هی به روتون میورده

ولی خداخیرت بده خیلی خندیدم

ما فردای عقد دسته جمعی رفتیم واسه من النگو بخریم بعد شب قبلش توی موهام ارایشگره اکلیل ریخته بود و شوهرم چون خونش تهران بود اون شب خونه ما موند با خانواده . ما هم تو اتاق با هم خوابیدیم دیگه🙈🙈🙈🙈 تو طلا فروشیه شاگرده شوهرمو برد یه گوشه گفت دیشب عقد کردین شوهرمم گفته بود اره . گفته بود از اکلیل های رو گردنت معلومه 😆😆😆 شوهرم اب شده بود . مردک بیشعور 😤😤😤😤

مرض داشت مرتیکه 😂😂😂😂

قربونت 😍😘

من باهیچ پسری به جزشوهرم صمیمی نبودم روز آزمایش رفتیم بستنی بخوریم دستمو گرفت جیغ زدم خدایی نگین چراوفلان بهمان خوب واقعا یه پسر برااولین بارلمس کنه آدم زهر ترک نیشه😂😂😂😂فروشنده جلو صدتا پسرودختر گفت پاشین برین یه جا دیگه حالتون و بکنین اینجا جاش نیست البته شوهرم نباید اینکارومیکرد چون حواسم نبود بعد پشت سرم دیدزدم تامامانم بادوستش داره فالوده میخوره 😨آبروم رفت 

یه بار توی ماشین که میچرخیدیم پاهامو از توی کفش در آوردم بعد چرخیدم پاهامو دراز کردم روی پاهای شوهرم که داشت رانندگی میکرد با اون جورابای کج و کوله احساس میکردم خیلی س ک سی شدم واقعا الان یادم میفته میخوام خودمو دار بزنم

کم سواده اسم خودش و هم اشتباه نوشته

شب خواستگاری از شدت استرس تا مامانش بغلم کرد که روبوسی کنه تو بغلش جوری زدم زیر گریه انگار میخوان سلاخیم کنن 😁

وای وای دیونم کردی (با لهجه جناب خان)😂😂😂