2737
2734
عنوان

خاطره ی خز وخیل از دوره نامزدی بگین بخندیم

| مشاهده متن کامل بحث + 6620 بازدید | 125 پست
وااای خاک عالم..مگ تو زن عهد بوقی!!!!


بخدا دست خودم نبود 😅خوب چون آدمی بودم که باپسراگرم نمیگرفتم حتی تودانشگاه هم بدم میومد جوابشونو بدم ومهمترازهمه هیچ احساس علاقه ای بلدنبودم مثلا اولین باردستمو گرفت دستم مثل چوب خشک اینوراونورمیرفت تودلم میگفتم یعنی چی چرابایددستموبگیره یاآهنگ میزاشت ومیخوندومیگفت تقدیم به تو من توهنگ بودم همش تودلم میگفت یعنی چی یاتودلم میگفت بااون صداش وهی باتعجب نگاش میکردم اونم کم نمیاورد فقط خوودشوخالی میکرد😅😅😅

بجز جوراب و آهنگ خارجی هر وقت شوهرم میخواست دنده ماشین رو عوض کنه دستمو میذاشتم روی دستاش که باهم عو ...

😂😂😂😂😂 خیلی دوست دارم حس شوهرتو بدونم 

قیافه من😑😑🔫وقتی تو تاپیک خانومای باردار میرم ... از پشت بوم صدای گربه میاد روی بچم اثر نذاره 😑🔫تو لقمم مو بود نپیچه دور گردن بچم خفه شه 😑🔫 یدونه کنجد رو نون بود بچم سقط نشه😑🔫 موز خوردم بچم نیوفته . کشمش خوردم بچم فلان نشه . یدونه بالشت جابجا کردم بچم ال نشه . مادرشوهرم با این وضعم میخاد بیاد خونمون شب نشینی ..مگه چند روزه دیگه داری تا زایمان ؟ دوهفتمه عزیزم😑😑😑🔫


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خنده دار نیس اما اعصابم خورد میشه فک میکنم..خجالت بدترین چیزه

ما بعد عقد از محضر خواستیم بریم حرم رفتم تو ماشین نمیدونم چیشدموقع نشستن کیف وامونده م رفت زیرم تا‌خود حرم همینجور سیخخ نشسته بودم نگاه رو به جلو قدمم بلندشده بودتاسقف ینی مرد م تا حرم از خجالت همون کیفمو جابجانمیکردم...خااک ینی

2731

تازه ازدواج کرده بودیم شوهرم ماست موسیر گرفته بود داشتیم با غذا می‌خوردیم یهو من نمیدونم چم شد گفتم من ماشت موشیر خیلی دوست دارم یهو هر دومون زدیم زیر خنده شوهرم تا مدت ها میگفت باید ببرمت ازمایش اعتیاد نکنه معتادی که به س میگی ش

میشه واسه حاجتم یه صلوات بفرستین ،ممنونم تیکر رسیدن به حاجتم هست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687