2733
2739
عنوان

فانتزی های کودکی

| مشاهده متن کامل بحث + 1052 بازدید | 100 پست
تاریخ تولد من با اونیکه تیکر زدی هم دو روز فرق داره 😊 حالا من اینقدم لاغر بودم که نگو عاشق خوردن بو ...

اره بخدا 😂😂ای جان تولدیکسالگی پسرمه😊😘

دشمن یک تک تیراندازکوراست ولی دوست خیلی خوب میدونه ازکجابزنه💔💔💔💔

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

من فانتزی هاتان شبیه فیلم هنری بود که نسبت به مامکه همه فامیل باشم بعد به پسر پولدار خوشگل بیاد بهم ابراز علاقه کنه بعد نسب فیلم هندیها دکمه های لباسش باز باشه و عکس من روی سینه ش خالکوبی.......

بهم نخندین دیگه عاقا 

حالا جدی خوشکل هم میرقصی؟

نه والا😂😂😂😂😂بچه بودم خب خودموقبول داشتم ازروشو هندی میرقصیدم واقعا چرااونوقتا اینقدفیلم هندی وشو هاش حال میداد، یبار جلوی مدرسه دوتاپسرسرم دعواشون شد قشنگ ذوق مرگ شدم😂😂😂😂یکی ازیکی زشتتربودن

دشمن یک تک تیراندازکوراست ولی دوست خیلی خوب میدونه ازکجابزنه💔💔💔💔
2740

من اتبوس که سوار میشدم با ناز بیرونو نگاه میکردم میگفتم الان میبینن خشکلم ازم عکس میگیرن میذارن رو صفحه جلد مجله یادش بخیر همیشه دوست داشتم عکسم رو جلد مجله باشه چقد خودشیفته بودم من 😂😂😂

خدایا خستم 
اخ آخ اینو بگم من دهه شصتی هستم... اهای دهه شصتی ها ایا شما رو هم تو مدرسه از دست قرمز میترسوندن؟

تا دلت بخواد همیشه می گفتن توی یکی از دشویی ها یه دست خونی هس بعدباورت میشه من تا ابتدایی رو تموم کنم پامم تو اون دشویی نزاشتم

یک عمر برا دوست داشتنت ❤ مدت کوتاهی ست   مگر آدم چندسال عمر می کند❤ و تازه ممکن  است  نصف عمرش هم تورا نشناسد ❤ تو امّا از ابتدا بوده ای همین طور دوست داشتنی ❤مخاطب هرچه شاعر!❤دلبر هرچه عاشق!❤ کسی نتوانسته تورا جوری که عاشقش هستی دوس بدارد جز من!❤  قول می دهم تمام عمرم را خوب خوب دوستت داشته باشم ❤ و بار دیگر که پا به جهان گذاشتم                    زودتر عاشقت شوم هرچه زودتر...❤❤❤
من اتبوس که سوار میشدم با ناز بیرونو نگاه میکردم میگفتم الان میبینن خشکلم ازم عکس میگیرن میذارن رو ص ...

😑من واسه همه عکس های مجله با خودکار ابی ریش و سبیل و مژه و خال میزاشتم

دخترانم... رها ❤ و تو راهی💋
تا دلت بخواد همیشه می گفتن توی یکی از دشویی ها یه دست خونی هس بعدباورت میشه من تا ابتدایی رو تموم کن ...

😁 من به حدی از این دست خونی میترسیدم که مامانم رو مجبور میکردم وایسه پشت در دستشویی که دست خونی اگه خواست منو بکشه نجاتم بده بعد میومدم بیرون میدیدم نیس کلی شیون و واویلا راه مینداختم اخرم مامانم از مشاور کمک گرفت تا از سرم بیفته

دخترانم... رها ❤ و تو راهی💋
😑من واسه همه عکس های مجله با خودکار ابی ریش و سبیل و مژه و خال میزاشتم

اول مژه و خط لب وگوشواره میکشیدم بعد خال بعد ریش وسیبیل 😂😂😂😂چه کیفی داشت بچها الان مثل ما نیستن 

خدایا خستم 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز