تو دوران مدرسه و درس و اینجور داستانا همیشه هروقت درس نخونده بودم اونروز معلممون منو حتما صدا میزد پاتخته بعدشم که به حد کافی گند زده بودم بهم میگفت از تو بعیده(انگار چی کار کرده بودم مثلا، فوقش یه 2 برام میزاشت😆)
به همه همکلاسی ها تقلب میرسوندم فقط تنها باری که از رو کتاب مینوشتم با جمله معروف ازتو بعیده روبه رو شدم
هروقت خودم یا خونم بدون رسیدگی باشیم و شرایط طوری باشه که آدم توخونه گم بشه مهمون سرزده دارم😊
یه بار هیچ وقت یادم نمیره البته بیشتر سوتی بود تازه عروس بودم رفته بودیم خونه عمه شوهرم خیر سرم خواستم کمکی کرده باشم یه سینی توش کاسه های کوچک ترشی گذاشته بودن آوردم بزارم رو سفره پام به لبه فرش گیر کرد یهو دیدم سینی تو هواس چشتون روز بد نبینه سینی یه ور افتاد سیر یه ور هویج یه ور بادمجوناش یه ور خلاصه به اجزای تشکیل دهندش تقسیم شد 😢طرف خوب قضیه رو نگا کنیم این بود که خودم نیوفتادم😆
بقیه همگی اینجوری😨😦😲😨😂😂😂😃😃😀 بودن شوهرمم که😠
بدشانسی یا خوششانسی فقط یه اصطلاح به نظرم😉