من اگه عروسم بچه دارنشه حالا باهرمشکلی اصلا از بارداری پیشش حرفی نمیزنم مادرشوهرم هی جلو آجیم از بچه وبارداری و دوا درمون میگه آجیم جاریمه.. ودیگه اینکه هیچوقت واسه زن زائو نهار شلغم نمیذارم یا اینکه نهار فلافل شام شیر برنج😕😕 واسه من گذاشت من باهاشون زندگی میکردم
خداییش هر کار برام نکردن،بهترررررین رو انجام میدم،کاری میکنم باهام دوست باشه، دخالت نکنم،سرک نکشم،ب دخترام اجازه دخالت ندم،بهترین باشم واسش تا احساس شاد بودن کنه،اون هم دلش خوشبختی میخواد پس من موظفم،و تربیت درست بچه م،ان شاالله ک برسه ی همچین روزی برام😍😚
یه سلیته ای بشم همتا نداشته باشم اول از خونشون کلید میزنم میرم خونشون رو میگردم وقتی نبودن.اول اولویت پسرم خودمم بعد زنش.فحش میدم
یک سره توزندگیشون دخالت می کنم😄همش تیکه میندازم😁عیب های خانوادشوسرکوبش می کنم😎ازاول عروسیشون میگم پس کوووووو این نوه من🤣پسرموپُرمی کنم میندازم به جونش😀خلاصه که عاصیش می کنم اونام آخرمیندازنم سالمندان بااین اخلاقم😄
من سعی میکنم همه عروساموبه یه اندازه دوست داشته باشم به یه اندازه اهمیت بدم کارگرخونم ندونمش.باردارشدخوب هواشونگه میدارم ناراحت نشه جیزایی که هوس کردوازش بپرسموبراش بپزم
مثل مادرشوهرخودم برخورد ميكنم بي كم و كاست
واقعا ماهه
من کاری به کاری شون ندارم میزارم خوش باشن هر وقت خواستن بیان هروقت خواستن نیان مهم اینکه خوشبخت باشن
هزارتا حرف براش درنمیارم
اون دیگه عروسم نیست و هر چی رو برای دخترم بخوام برای اونم میخوام .هرگز هرگز زندگیشو با نیش نابود نمیکنم و دور میشم پسرمو پر نمیکنم
مادرشوهرم مهربونو و با ملاحظس و دوسش دارم با اینکه خودش مادرشوهر خوبی نداشته.امیدوارم رابطه منم با عروسم همینجوری خوب و بر پایه احترام باشه
