منم بچه بودم دقیقا شرایط من و بچه های خالم و داییام مثل بچه شما بود
اونا آزاد بودن هرکاری بکنن ولی من مدام از طرف مامانم کنترل میشدم
تا رسیدیم به سن دانشگاه مامانم دیگه منو ازاد گذاشت
اونا همون دوره نوجوونی هر کاری بگی کردن و زندگیشون به باد رفت
من تعریف نباشه زندگیم بااختلاف خیلی بهتر شد
اونا نه درس خوندن نه ازدواج موفقی داشتن نه شغل خوبی بدست آوردن. فقط پول باباشونو حروم کردن
من برعکس شدم
هنوزم حرفاشون تو گوشمه وقتی بچه بودیم هرکاری میخواستیم بکنیم میگفتم تو نیا برو مامانت گیر میده مامانت نمیذاره مامانت فلانه...