حالم از این دوران بلاتکلیفی عقد بهم میخوره!!!همش نگران باید باشی چون پیش هم نیستیم با کوچکترین قهری ادم میترسه بهم بخوره.دیگ بعد عروسی تو یک خونه ایم خود به خود اشتی صورت میگیره
من عاشق شوهرمم اونم خیلی دوستم داره اما مشکل اینجاست که هر بحثی ک میشه منو ناراحت میکنه و پیش قدم نمیشه برای اشتی!!!فاصله میگیره منم طاقت ندارم که!دوس دارم اون ک تقصیر کاره بیاد اشتی کنه باهام ولی نمیاد
من چکار باید بکنم اخه
خیلی خودخواهه میگ من اشتباه نمیکنم و دعواها از جانب تو هست!!!
در حالی ک منم حق دارم ناراحت شم خب
راه حلش چیه واقعا