😔😔😔بسپار به خدا مطمعن باش بهترینارو برای بندش میخواد خواهر شوهرمن بعد هفت سال وقتی اصلا فکرشم نمیکرد درگیر عروسی خواهرش بود وکلی چیزای سنگین بلند کرده بودوکلی کارای خطر ناک فهمید بارداره همش میترسید مشکلی داشته باشه خداروشکر هیچ مشکلی نداشت الان پسرش یک سالشه میگفت اصلا دیگه بیخیال شده بود ولی خدا اون زمانو صلاح دیده بود برای مادر شدنش
سلام واقعا حستو درک میکنم . منم یه شب خواب دیدم اونی که عاشقشم اومده خواستگاریم واقعا رویاش هم قشنگ بود. منم مثله شما خستمه . توکل کن به خدا. هر وقت ان شالله حامله شدی بیا تو همین تاپیک بگو
. چرا نمیری مشهد . من خیلیا دیدم رفتن مشهد بعدش بچه دار شدن
این همسایه ما زن وشوهر همش باهم بودن.فک کنم آقاهه بازنشسته هست.هر از چندی میدیدم خانمه استراحت مطلق بود.فک کنم چند بار ivfکرد تا بالاخره به نتیجه رسید
من وقتی دلم شکسته بود کلی راز و نیاز کردم با خدا ولی خوب نشد حاجتمو نداد چند ماه بیخیال شدم حاجتمو داد😍
من هیجکس رو ندارم که باهاش درد و دل کنم .تا یه وقتی بحث بچه خونه مادر شوهرم میشه سریع میگن بچه میخوای چیکار .بدون بچه راحتی میگردی در صورتی که خودشون از ترس اینکه بچه دار نشن دیونه شده بودن هی مامانش غصه میخورد اونم برای یه سال انتظار که طبیعیه
