مجبوره 😅😂
یه سری بعد از ططهر رفتم پیشش سرکارش غذا پختم
برنجش انقققققدر شور بود ک خدا میدونهیکم ک خرد هی میدیدم ۲ تا لیوان اب میخوره بعد قاشق بعدی 😅😂 گفتم بزا خودمم بخورم ببینم چیه
وای چشمت روز بد نبیینه ، تا یه ساعت سرفه میکردم
اونم هر هر میخندید هی میگفت تو زحمت نکش بخداا من اگه راضی باشم
یبار دیگه گراتن ژامبون درست کرده بودم از ظهربیرون بودم کار داشتم تو ماشین مونده بود
شب رفتم خونه نامزدم ب خودش و دوستش دادم کلی تشکر و خوشمزه شده و از تو بعیده
اقااا بخاطر پنیر پیتزا افتاب خورده و تو محیط گرم مونده جفتشون مسموم شدن
نصف شب رفتن دکتر تا صبح زنگ میزدن فوشم میدادن 😅😂🤣
تا مدت ها سوژه بودم قنشگیش اینکه جند ساله مستقل زندگی میکنما